کانال بیداری اندیشه در سروش کانال بیداری اندیشه در تلگرام



ارسال پاسخ  به روز آوری
 
رتبه به موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا نمازمون درسته ؟؟
۲۳:۵۹, ۶/مهر/۹۱
شماره ارسال: #1
آواتار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

نماز هویت ایمان ، حقیقت جهان ، طریقت جان ، قدرت انسان و مایه بهشت و رضوان است .
در این چند سطر بصورت اجمالی به نحوه نماز گزاردن یک فرد مؤمن اشاره خواهد شد . نحوه قیام و قعود ، رکوع و سجود در برابر ذات باریتعالی را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا انشاءالله با اصلاح آنها خدایی شدنمان را تسریع بخشیم .
و اما شروع نماز با طهارت است و پاکیزگی روح و جسم مؤمن . باب طهارت و آراستگی و پیراستگی را تنها با مثالی بیان خواهیم نمود .
فرض کنید که دیداری با یک فرد سرشناس برایتان حاصل شده است . از چند روز قبل تا ساعتی قبل دیدار در دل تشویش و در عین حال لذتی زیبا در روحمان مستولی شده است . لذا خود را به بهترین وجه آراسته می نماییم .از پاک نمودن سر و صورت گرفته تا آراستن بدن به البسه زیبا و عطرآگین نمودن خود به بهترین عطرها ، تمام وجود خود را مهیای این دیدار میکنیم .
حال چگونه است که برای دیدار با رب احد واحد و خدای یگانه بی همتا این عمل را در زندگی خود پیاده نمی نماییم ؟
چگونه است که طهارتی در غفلت داریم و پیرایش و آرایش در این ملاقات جایگاه ندارند ؟
مندرسترین البسه و زشترین حالاتمان در موقع نماز است که حتی با این حالات با همسایگان و نزدیکانمان معاشرت نمی نماییم .
چگونه است که با بدنی بدبو و خسته و روحی کسل و بی حوصله به دیدار حضرتش میرویم ؟

تمامی این تقصیرات به لحاظ آن است که قلب و روحمان از هیبت حضرتش خالی است و خوف و رجا و شرم و حیا در دلهایمان جایگاهی ندارد.
پس وجود خود را از زشتی ها باید به زیبایی ها آرایید و روح و جان را به عطر حضور حضرتش شست .


دوستان را به مطالعه موضوع "حضور قلب در نماز و اسرار نماز از دیدگاه عرفا و بزرگان (کاربردی) " دعوت مینمایم که بسیار راهگشا خواهد بود در مسیر سیر الی اللهی .

چگونگی برپایی نماز
بحث را با روایتی زیبا از پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) آغاز مینماییم .
امام محمد باقر (علیه السلام) میفرمایند :رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) با گروهی در مسجد نشسته بودند ، مردی وارد مسجد شد و رکوع و سجود نمازش را ناتمام بجای آورد ، به نحوی که وضع رکوع و سجودش نماز را از حیثیّت نماز می انداخت . رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود :نوک زد مانند نوک زدن کلاغ (کنایه از این که نمازش را با عجله خواند آنچنان که گویی نماز نبود) .اگر این مرد با چنین نمازی بمیرد به دین من نمرده است .
عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رحمة الله علیه) در کتاب نورانی خود اسرار الصلاة آورده اند :
"نمازگزاری که برای اظهار بندگی در پیشگاه خدای متعال میایستد باید با قلب و تمام جوارح و اعضاء اظهار عبودیت کند .قیام در هنگام نماز از همین معناست و کمال قیام بدن به این است که شخص نمازگزار :
*با طمأنینه ، آرامش ، هیبت و حیا باشد،
*سر خود را پایین بیاندازد ؛
*به موضع سجده بنگرد؛
*گردن خود را راست نگه دارد؛
*دستها را روی رانها بگذارد؛
*با دستهای خود بازی نکند و پاهایش را تکان ندهد ؛
*دقت کند که سرانگشتان پا به سمت قبله باشند؛
*بین دو پا از یک انگشت تا یک وجب فاصله باشد؛
*ثابت و استوار بایستد .
سکون و آرامش هنگام نماز کنایه از مطیع بودن نمازگزار در مقابل اوامر و نواهی الهی و نشانه شرمساری او از قصور و تقصیر در بندگی و عبادت حق به قدر امکان است . اینکه دستها را باید روی ران هاگذاشت و پاها را به نظم قرار داد ،اشاره به اینست که او در مقام خدمت است و بر قدم خوف و رجا ایستاده است . سر را که پایین گرفت و به محل سجده نگاه کرد کنایه از دوری جستن از کبر و غرور است ."
ایستادن با این حال در برابر حضرت احدیت آغاز فصل عروج است ، عروجی عرفانی و خدایی .و این سکون و آرامش است که دل را طوفانی میکند و روح را صیقلی مینماید .

اذان و اقامه
در این حال برای اثبات بندگی اذان و اقامه را به بهترین نحو بجا می آورد که در ابتدا توحید و نبوت و امامت را شهادت میدهد و بسوی عبودیت و رستگاری و انجام بهترین اعمال می شتابد و در نهایت بازهم توحید را بر زبان جاری میسازد و در کل ولایت را به تمام و کمال می پذیرد .
به همین دلیل است که دراین باره آمده که هرکس نمازش را با اذان و اقامه بخواند ،دو صف از ملائکه با او نماز بگذارند که شمار آنها خارج از اندازه است و وقتی پرسیده میشود مقدار این صف چه اندازه است میفرمایند :
"کمترین طول صفها به اندازه فاصله مغرب و مشرق و بیشترین آن ،فاصله بین آسمان و زمین است ."
نیز اینگونه آمده است که بین اذان و اقامه فاصله اندازد و دو رکعت نماز گزارد و یا سجده رفته و گوید "رَبِّ لَک سَجَدتُ خاضِعاً خاشَعًا ذَلیلاً " و یا نشسته و با گفتن "سبحان الله" و "الحمدلله " فاصله بین آن دو را رعایت نماید .
بهتر است که در اذان فاصله بین جملات آورده شود و در اقامه جملات پشت هم ادا شوند .

نیت
نیت یعنی اراده داشتن برای عبادت ،یا برای اینکه خود آن عبادت محبوب و نزد خداوند پسندیده است ،یا برای خوف و یا بدلیل طمع دنیوی و یا دینی . هدف و مبنا در عبادت ، نیت و اخلاص است ، همانگونه که پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) می فرمایند ارزش اعمال به نیات بستگی دارد .
و اما در نماز ، نیت ، قصد نزدیکی به خداوند سبحان ، روح عمل است . عمل با آن زنده میشود و بدون آن میمیرد و پیداست که مرده هیچ اثری ندارد .عبادت با قصد تقرب صحیح میگردد وبدون آن باطل است .

پس از آنست که دل به دریای بی کران رحمت و مغفرت الهی سپرده و به نماز می ایستد .

تکبیر
با شروع تکبیر باید دستها بلند شود و در پایان آن دستها فروافتد ؛ به گونه ای که با پایان تکبیر ،بالا بردن دستها هم تمام شود . باید هنگام بالا بردن دستها کف آنها به سمت قبله باشد . بهتر آنست که سر انگشتان تا لاله گوش برسد . هدف اینست که نمازگزار از هر شریکی تبری جوید و بیزاری نماید .و ثمره آن ،طلب برائت از گناهان و معاصی از درگاه الهی و پناه بردن از عذاب جهنم و آتش به خداوند است .
امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند :

"آنگاه که تکبیر گفتی ، آنچه بین خاک و افلاک قرار دارد همه را در دامن کبریای او کوچک شمار . چرا که خدای متعال در حالی که عبد تکبیر بر زبان دارد به قلب او نظر میکند و چنانچه قلبش از حقیقت آن تکبیر روی گردان است میفرماید : ای دروغگو ! آیا مرا فریب میدهی؟به عزت و جلالم سوگند که تو را از حلاوت یاد خودم محروم میکنم و تو را از قرب و نزدیکی با خویش محجوب میسازم و سرور و شادمانی مناجاتم را به تو نمیچشانم .
پس قلبت را هنگام نماز در بوته آزمایش در آور .اگر حلاوت یاد خدا را در آن یافتی و شادمانی در نفس خود مشاهده کردی و قلبت از مناجات با او شادمان و از گفتگوی با او متلذذ بود ، بدان که ذات پروردگار در تکبیرت تو را تصدیق کرده است و گرنه اگر چنین نبود و سلب لذتی که برای مناجات با خدا هست و حرمان و حلاوتی که برای عبادت است در خود دیدی ، این امر دلیل تکذیب تکبیر تو از ناحیه ذات پروردگار و طرد و دور ساختن تو از باب اوست . "

ان شاءالله ادامه خواهد داشت..

اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و خدایی .

امضای Agha sayyed
صِبغَةَ اللهِ وَ مَن اَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَةً
رنگ خدایی بپذیرید ! رنگ ایمان و توحید و اسلام و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است ؟!
بقره -138
اين است نگارگرى الهى؛ و كيست ‏خوش‏نگارتر از خدا
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: mahdy30na ، شیدا ، only_y2d ، ANTI satan ، ساقی ، Farzaneh ، fatemeh ، mohamad ، Hadith ، rastin ، بیداری اندیشه ، بیداری12 ، سید ابراهیم ، saloomeh ، jafarpour ، تفکر ، أین المنتظر ، ضحی ، مجید املشی ، parisan ، مسافر ، mhklord ، fazel ، heaven ، mohammad reza ، freewish ، میلاد.م ، Mahdy2021 ، mahdy_mir ، hsnberjis ، میثاق ، tazevared ، kashkol-ir ، Anti gods
۷:۳۱, ۷/مهر/۹۱
شماره ارسال: #2
آواتار
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند:
نماز برای از بین بردن تکبر از روح انسان است.


یا علی مدد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: شیدا ، بیداری اندیشه ، بیداری12 ، Agha sayyed ، saloomeh ، jafarpour ، تفکر ، Farzaneh ، أین المنتظر ، parisan ، mhklord ، fazel ، heaven ، مجید املشی ، mahdy_mir ، رمز شب ، میثاق ، tazevared ، ساقی ، Anti gods
۱۶:۱۷, ۸/مهر/۹۱
شماره ارسال: #3
آواتار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

قیام
آنچه که در بین تمام اعمال و ارکان نماز بوضوح انجام میگیرد ، قیام است . در حال نماز گزار باید دو حال توأمان وجود داشته باشد ،اظهار بندگی و سرسپردگی نسبت به خالق یکتا و یگانه و انزجار و برائت نسبت به آنچه خداوند او را از آنها منع کرده که همانا نفس و ابلیس باشند .
در حال قیام چه در قرائت ، چه قبل و چه بعد رکوع و سجده و قنوت و حتی در سلام نماز ، سکون و آرامشی کامل باید بر جسم و جان نمازگزار مستولی باشد و بداند که در برابر عظمت کردگاری هیچ است . از همین روست که قیام متصل به رکوع بعنوان رکنی از ارکان نماز واجب شمرده شده و ترک آن بطلان نماز را در پی دارد .
حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمایند :
"چون قیام برای زنده کردن کلمه الله و اعتلای آن است ، پس هرکس آنرا احیا کند و اعتلا بخشد ، قائم واقعی است . گرچه ظاهرا نشسته باشد و کسی که این کلمه را زنده نگرداند و بالا نبرد ، او واقعا نشسته است ، گرچه به ظاهر ایستاده باشد. "

قرائت
مستحب است پیش از شروع ،با گفتن "اَعوذُ بِاللهِ السَّمیعِ العَلیم مِن الشَّیطانِ الرَّجیم" ، از وسوسه ها و حیله های شیطان بوسیله قلب ،عمل و زبان بخدا پناه برد و او را حافظ خود قرار دهد ،چرا که "اِنَهُ عَدُوٌّ مُبین" . او در پی فرصت است که قلب آدمی را از یاد خدا و بدنش را از طاعت و بندگی و زبانش را از ذکر خداوند باز دارد.
حال اگر در این استعاذه تنها به گفتن اکتفا نماید ،سود چندانی نبرده است .زیرا پناه گرفتن در قلعه و دژ مستحکم الهی این است که آدمی در قلمرو دشمن نباشد. صِرف گفتن پناه میبرم ،به این قلعه در نخواهد آمد .طبق حدیث محکم سلسلة الذهب که از مولایمان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) -ارواحنا فداه- نقل شده است ،مسلم است که دژ مستحکم الهی کلمه طیبه " لااله الا الله " و " ولایت "اولیای اوست .
کسی که جز الله معبودی را بندگی نکند و به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) -ارواحنا فداه - معتقد و در تمام حرکات و سکناتش ،گفتار و عمل ایشان را ملاک قرار دهد ،در این قلعه الهی مأمن خواهد گرفت .
البته نباید غافل شد که ابلیس بیکار نخواهد بود و حجاب هایی برای نمازگزار قرار میدهد ،بمانند وسواس در قرائت که آداب نماز را تباه میسازد و یا تقلید و نیز گناه که باعث زنگار قلب و تیرگی آن میشود .
ابتدایی ترین کار برای رهرو آنست که برای همراهی حضور قلب با حرکات بدن ،ترجمه و مفاهیم این قرائت با خداوند تبارک و تعالی را مرور نماید و در تمام این اوصاف بداند که او در برابر ذات اقدس الهی هیچ است و جز بنده ای خوار و ذلیل هیچ نیست .
در روایتی منسوب به امام حسن بن علی العسکری (علیه السلام) - ارواحنا فداه- چنین آمده است :
"خداوند متعال پس از قرائت میگوید برای این بنده من به تعداد هر حرفی درجه ای است از فلان و فلان و نشانه هایی از جواهر را میشمارد تا اینکه میفرماید : و درجه ای از نور من ."
باید بدانیم که در حال قرائت ،نمازگزار باید تمام توجهش را مصروف عمل خود نماید و تنها به موضع سجده بنگرد و با آرامش و سکون کامل با خداوند رحمن رحیم سخن گوید و از نگریستن به اطراف و غافل شدن از حالت بندگی خودداری نماید . رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) - ارواحنا فداه- میفرمایند :کسی که در هنگام نماز به این سوی و آنسوی بنگرد خداوند بشکل الاغ او را محشور خواهد نمود .

رکوع
مولانا جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) - ارواحنا فداه- میفرمایند :
" بنده ای برای خداوند رکوعی حقیقی و شایسته انجام ندهد مگر اینکه خداوند او را به نور درخشان خود زینت بخشد و در سایه کبریا و بزرگی خود جای دهد و لباس برگزیدگان خود را بر او بپوشاند و چون رکوع ،اول است و سجده دوم ، پس هرکس اولی را نیکو بجا آورد برای انجام دوم صلاحیت دارد . در رکوع ادب است و در سجده قرب ؛ و تا ادب را نگه ندارد ، چگونه به قرب خواهد رسید؟
پس چون رکوع میکنی مانند کسی بجای آور که قلبش در برابر خدای عزوجل خاضع و به ذلت خود معترف و از سلطنت خداوندی هراسان و با تمام اندام خویش از دست دادن فواید موجود برای رکوع کنندگان بیمناک و محزون باشد."
مستحب است که در رکوع ، پشت خود را صاف نگه دارد و گردنش را بکشد .پس سر بلند نماید به این امید که خضوع و خشوع و تسبیح و حمدش قبول درگاه الهی شده باشد و با حول و قوه او بر دشمنان غالب آید و بر این امید با ذکر "سَمِعَ الله لِمَن حَمِدَه" تاکید کند .

سجده
سجده گاه آدمی بالاترین نقطه بدن او ، پیشانی است که برای اظهار بندگی و تواضع خاکنشین میشود .خداوند معنای سجده را وسیله تقرب دل و سّر و روح انسان به خود قرار داده است .
باید دانست که سجده از جهت اینکه نمودار مقام فنای بنده و حاکی از نهایت درجه تمکین و خواری است ، از این رو مناسب است در این حالت ، انسان عزیزترین اعضای بدنش را بر خاک بنهد و در حال تسبیح خداوند ،او را با برترین نام وی بخواند . 7 موضع باید بر خاک بنشینند و آرامش و طمئنینه در بیان ذکر حاکم بر زبان و بدن باشد تا به مقام قرب نائل گردد .
در این میان سجده شکر از مقامی والا برخوردار است . در روایتی صحیحه اینگونه آمده است که هرگاه بنده سجده بجای آورد خداوند متعال حجاب بین او و ملائکه را برگرفته میگوید :
" ای ملائکه من ! به این بنده ام بنگرید که فریضه ام را انجام داده و پیمانش را کامل کرده است .و سپس سجده شکر بجای آورده است .بگویید که چه پاداشی به او دهم ؟
ملائک گویند : رحمتت را . خطاب میرسد :دیگر چه ؟ میگویند : بهشتت را . خطاب میرسد :دیگر چه ؟ میگویند : کفایت مهماتت را . خطاب میرسد : دیگر چه ؟ میگویند :دیگر چیزی نمانده است . خطاب میرسد : همچنان که او مرا سپاس گفت و شکر نمود ، من نیز او را سپاس گویم و رو سوی او کرده ، خود را به او نشان خواهم داد ."
از همین رو است که مولانا جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) - ارواحنا فداه- میفرمایند :" نور را در دو چیز یافتم : گریه و سجده" .

ان شاءالله ادامه خواهد داشت..

اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و خدایی .
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: سید ابراهیم ، saloomeh ، jafarpour ، بیداری اندیشه ، تفکر ، parisan ، mohamad ، rastin ، fazel ، میلاد.م ، مجید املشی ، میثاق ، tazevared ، ساقی ، kashkol-ir ، Hadith
۲۲:۱۶, ۱۰/مهر/۹۱ (آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/مهر/۹۱ ۰:۱۳ توسط Agha sayyed.)
شماره ارسال: #4
آواتار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

قنوت
در بیان قنوت همین بس که ادعیه ای را انتخاب کند که در رقت قلب موثرتر است و ذکرهایی را بر زبان جاری سازد که بیانگر التماس و لابه و بیچارگی عبد است .
مولانا امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) - ارواحنا فداه- میفرمایند :
" هیچ بنده ای دست به جانب خدای عزیز و غالب بالا نمیبرد جز اینکه خداوند حیا می کند آندست را خالی و پوچ برگرداند ،ازاین رو آنچه می خواهد از فضل خویش در آندست قرار میدهد . بنابراین ، هرگاه یکی از شما دست به دعا برداشت ، پایین نیاورد جز اینکه بصورت خویش بکشد . این معنا غیر از ثمره ای است که از ذکرهای قنوت عاید بنده میشود ،ذکرهایی که بیانگر التماس و لابه و بیچارگی عبد است و میفهماند که حالت خاکساری از بنده جدایی ناپذیر است و او نمیتواند از چنین حالتی خارج گردد ."
بهتر است در این شرایط با بالابردن دستها ، نیاز و احتیاج خود را از ذات اقدس الهی خواهان شود .

تشهد
آنگاه که برای تشهد نشست ، در هراس تمام و بیمناک باشد که مبادا جمیع آنچه که کرده است به روش نادرست انجام گرفته باشد و باید ترس و حیا سراسر وجودش را فراگیرد ؛ و این یعنی احساس کند تمام آنچه انجام گرفته بدون رحمت و فضل الهی ناقص است .
پس بار دیگر به توحید بازگشته و به یگانگی حضرتش شهادت دهد و به اینکه آخرینِ اوصیاء و انبیاء جز حبیبش محمد مصطفی (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) _ ارواحنا فداه_ نیست . و شهادت به این دو درآمدن به دژمستحکم الهی است .
تأویل تشهد بنابر روایت جابر عبارت است از تجدید ایمان ،بازگشت اسلام و اقرار به برانگیخته شدن پس از مرگ ؛و تأویل درودها گرامی داشتن خداوند باریتعالی است .
پس بهتر است که در این حالت نمازگزار بر نشیمنگاه و ران چپ نشسته و پای راست را بر کف پای چپ قرار دهد ( تَوَّرُک) . دو کف دست بر روی رانها قرار داده ،سر را پایین و چشمان را به دامانش بدوزد و در حالی از شرمساری و ترس باشد .پس شهادتین را با صلوات بر پیامبر و آل طاهرین (صلوات الله علیهم اجمعین ) - ارواحنا فداه- به پایان میرساند ، ذکری که از آن بعنوان بالاترین ذکر نام برده شده است .
لزوم وصل صلوات بر پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) - ارواحنا فداه- به درود بر خداوند و طاعت او به اطاعت پروردگار است ؛ زیرا او پس از خدای جل جلاله ،ولیّ نعمت های خداوند بر بندگان ، واسطه فیض خدای متعال ، خلیفه خدا ، جنب الله ، باب الله و وجه اللهی است که اولیای خدا به سوی آن رو میکنند . پس از آن حضرت ،خلفای معصوم آن بزرگوار ،یعنی امیر مؤمنان و یازده فرزند معصوم ایشان (صلوات الله علیهم اجمعین) - ارواحنا فداه-قرار دارند .
کسی که بر پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) - ارواحنا فداه- درود میفرستد و سلام میگوید ، باید مراقب باشد که عملش با این صلوات و سلام در تضاد نباشد ،زیرا روح صلوات ،تحیت و اکرام است و مخالف با اذیت و آزار است .
نیز اگر زبانش مخالف عمل و قلبش باشد ،این چیزی جز نفاق نیست که باید از آن بخدا پناه برد .

سلام
در پایان این راز و نیاز عاشقانه و اظهار بندگی مودبانه ، سلام میدهد و سلام آخر نماز به فرموده امیرمؤمنان (علیه السلام) - ارواحنا فداه- امان است از عذاب قیامت .
" تاویل سلام نماز در خواست ترحم از جانب خدای سبحان است و معنای این جمله آنست که نماز امان شما از عذاب قیامت است . و کسی که تاویل نمازش اینگونه نباشد نمازش ناقص است ."
سلام از اسماء فعلی خداوند ، و انسان کامل مظهر این اسم شریف است و فرشتگان به مومن پارسا و پاک سلام میکنند .
نمازگزاری که با مناجات در محضر پروردگار ، از همه آنچه غیر خداست غایب است ، از او سلام واقعی زیبنده است و نمازگزار غفلت زده ای که ویل و وای بر احوال اوست ، از غیر خدا نبریده و غایب نشده تا بر آنان وارد شود ، پس چگونه به خود اجازه میدهد سلام کند ؟ جز اینکه ریاکار باشد .

سخن آخر
جمع بندی این سخنان را در بیان زیبای معصوم نقل مینمایم .
از معصوم (علیه السلام) سوال شد که حکمت اینکه برای نماز ، اذان معین شده چیست ؟ در حالیکه سایر عبادات اذان و اقامه ای ندارد . فرمودند :
" زیرا نماز شبیه احوال قیامت است و اذان شبیه نفخه اولین است که برای مردن جمیع خلایق دمیده میشود و اقامه شبیه به نفخه دوم است چنانکه خداوند میفرماید : وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ .(ق/41)
قیام برای نماز شبیه به برخواستن مردمان از قبرهاست چنانکه قرآن میگوید : یَومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمینَ .(مطففین/6)
بلند کردن دستها و تکبیرة الاحرام شبیه بلند کردن دستها در قیامت برای اخذ نامه عمل و قرائت آن در پیشگاه پروردگار است ، چنانکه در قرآن میفرماید :اِقرَا کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیبا .(اسراء/14)
رکوع شبیه کرنش خلایق در برابر پروردگار است ،چنانکه فرموده : وَ عَنَتِ الوُجوهُ لَلحَیِّ القَیومِ .(طه/111)
سجود شبیه سجده مردمان در قیامت برای خداوند است چنانکه در قرآن اینگونه آمده است : یَومَ یُکشَفُ عَن ساق وَ یَدعونَ اَلَی السُّجُود (قلم/42).
تشهد شبیه زانو زدن مردمان در پیشگاه باریتعالی است که فرموده : فَریقُ فی الجَنَّةِ و فَریقُ فی السَّعیر . "(شوری/7)

منابع :
* اسرار الصلوة - میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان الله علیه)
* رازهای نماز - آیت الله جوادی آملی
* سیمای نماز - استاد حسین انصاریان

اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و خدایی .
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: parisan ، mohamad ، rastin ، fazel ، میلاد.م ، مجید املشی ، Detector ، میثاق ، tazevared ، ساقی ، Hadith ، Anti gods
۱۲:۲۱, ۱۱/مهر/۹۱
شماره ارسال: #5
آواتار
(۶/مهر/۹۱ ۲۳:۵۹)Agha sayyed نوشته است:  تکبیر
با شروع تکبیر باید دستها بلند شود و در پایان آن دستها فروافتد ؛ به گونه ای که با پایان تکبیر ،بالا بردن دستها هم تمام شود . باید هنگام بالا بردن دستها کف آنها به سمت قبله باشد . بهتر آنست که سر انگشتان تا لاله گوش برسد . هدف اینست که نمازگزار از هر شریکی تبری جوید و بیزاری نماید .و ثمره آن ،طلب برائت از گناهان و معاصی از درگاه الهی و پناه بردن از عذاب جهنم و آتش به خداوند است .
امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند :

در تفسیر المیزان برای آیه دوم سوره کوثر چنین بیان شده است:
فَصَلِّ لِرَ‌بِّكَ وَانْحَرْ‌

و مراد از نحر بنا بر روایاتی که از طرق شیعه و سنی از رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و از علی (علیه السلام) رسیده، و نیز روایاتی که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت (علیهم‏السلام‏) روایت کرده، دست بلند کردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن برای نماز است.

منبع: http://tafsiralm.persianblog.ir/post/9
حتما تفسیر مربوطه را کامل بخوانید
چون این آیه معانی بسیاری دارد

امضای mohamad
[تصویر: abbasalef.jpg]
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: Agha sayyed ، میثاق ، tazevared ، ساقی
۲۲:۵۸, ۲۶/مهر/۹۱
شماره ارسال: #6
آواتار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

وقایع معراج پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)
در بیان وقایع معراج در کتاب اصول کافی در شرح کیفیت نماز حضرت رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) چنین آمده است :
" سپس به من گفته شد که ای محمد ! سرت را بلند کن . سرم را بلند کردم ، دیدم آسمانها از هم شکافته شده و پرده ها بالا رفته است .خطاب رسید که سرت را خم کن و ببین چه می بینی ؟
سرم را خم کردم . خانه ای دیدم مثل همین خانه کعبه که در میان شماست و حرمی مثل همین حرم که اگر چیزی از دستم می افتاد جز بر روی همان خانه نمی افتاد .
گفته شد که ای محمد ! این حرم است و تو حُرمتی و برای هر نِمودی ، نمادی است . آنگاه خداوند به من وحی کرد که ای محمد ! کنار صاد برو و سجده گاه هایت را بشوی و آنها را پاکیزه کن.
رسول خدا (ص) آب را به دست راست برگرفت و بدین سبب است که وضو با دست راست شروع میشود . سپس خداوند به او وحی کرد که صورتت را بشوی ؛ چرا که تو ناظر شکوه من خواهی بود .
آنگاه بازوان راست و چپ خود را بشوی ؛ چرا که با این دستها کلام مرا خواهی گرفت و بعد سرت را با باقیمانده آب دستهایت مسح کن و پاهایت را تا قوزک پا مسح بکش ؛ زیرا تو را مبارک خواهم کرد و تو را به جایی خواهم برد که احدی غیر از تو گام بر آنجا ننهاده است .علت وضو گرفتن اینست.
پس خداوند وحی کرد که ای محمد ! به سوی حجرالاسود روی کن و به اندازه حجاب های من ،مرا تکبیر گوی و بدین سبب است که تکبیرات اول نماز هفت تکبیر است .زیرا حجابها هفت پرده اند و حجابها لایه به لایه هستند که بین آنها را دریاهایی از نوری که خداوند بر پیامبرش نازل فرموده فرا گرفته است . به همین سبب است که تکبیر افتتاحیه سه مرتبه شده است ،زیرا پرده ها سه مرتبه افتتاح شده است . پس خداوند به پیامبرش فرمود که نام مرا به زبان آور .رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود :
بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ . به همین سبب نام خدا در اول سوره آمد .
سپس وحی شد که مرا حمد کن و ثنا بگو . پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) گفت : اَلحَمدُاللهِ رَبِّ العالمین و پس از آن فرمود :شُکراً . خطاب رسید که ذکر مرا قطع نمودی ،دوباره نام مرا بر زبان آور .
از اینرو پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) دوباره فرمود : الرّحمنِ الرّحیم .
پس چون به ولا الضّالّین رسید ،حضرت ختمی مرتبت (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود : الحَمدُللهِ رَبّ العالَمین شکراً . خطاب رسید که ذکر مرا قطع نمودی ،دوباره نام مرا بر زبان بیاور ، از اینرو پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود : بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ . .سپس وحی شد که بخوان :
هُو اللهُ اَحدُ ،اللهُ الصّمدُ ، لَم یَلد و لَم یولَد وَ لَم یَکُن لَه کُفواً اَحدُ .
در اینجا چیزی به ایشان گفته نشد و رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود : کذلِک اللهُ ربّی ،کذلِک اللهُ رَبّنا .
وقتی چنین گفت خطاب رسید که به رکوع برو . پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به رکوع رفت و به ایشان خطاب رسید که بگو : سُبحانَ رَبّی العَظیمِ و بَحَمدِه . آنحضرت این ذکر را سه مرتبه بیان کرد . سپس وحی شد که سرت را بلند کن ،پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) راست ایستاد .
خطاب رسید که برای پروردگارت سجده کن . خاتم الانبیاء (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به سجده رفت . وحی شد که بگو : سُبحانَ رَبّی الاَعلی و بِحَمدِه . پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) این ذکر را سه مرتبه فرمود . خطاب رسید که بنشین . چون نشست عظمت پروردگار را مشاهده کرد که بر او تجلی یافت و بی اختیار بر زمین افتاد و دو مرتبه سه بار آن ذکر را گفت . خطاب رسید که سرت را بلند کن و بایست . دیگر تا پس از انجام سجده دوم آن عظمت را نیافت . وقتی سر از سجده دوم در رکعت دوم برداشت ،خطاب رسید که ای محمد ! خدایت تو را ثابت کرد .
پس چون خواست بایستد ،گفته شد که بنشین و خطاب رسید برای اینکه تو را چنین معزّز داشتم نام مرا بر زبان بیاور و الهام شد که بگو : بِسمِ اللهِ و باللهِ و لا الهَ الّا اللهِ و الاَسماءُ الحُسنی کُلُّها للهِ تَعالی .
سپس وحی شد که ای محمد ! بر خود و اهل بیت خود درود فرست . رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود : صَلّ الله عَلیَّ و عَلی اَهلِ بَیتی و وقتی به دو طرف خود نگریست و صفوفی از ملائکه و رسولان را در اطراف خود مشاهده کرد ، خطاب رسید که ای محمد بر آنها نیز سلام کن .پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود : السَّلامُ عَلیکُم و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه . وحی شد که سلامت و تحیت و رحمت و برکات ، از آن تو و ذریه تو ."

منبع : اسرار الصلوة - میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان الله علیه)

اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و خدایی .
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: میلاد.م ، مجید املشی ، میثاق ، tazevared ، ساقی ، kashkol-ir
۸:۱۶, ۴/آبان/۹۱
شماره ارسال: #7

آقا یه معیار هم برای قبولی نماز معرفی میکردی
یادم نمیاد کجا خوندم و اصل جمله چی بود ولی مضمون این بود:
وقتی نمازت قبول حق تعالی است که گناه نکنی
یعنی اگه درست فهمیده باشم، این دست خودته که نمازت قبول باشه یا نه!!!!!...
درست میگم؟
درضمن ، مگه نمیگیم روح و نفس عمل بر ظاهر و قالب اون مقدّمه؟
خب هرکسی یه جوری با خدای خودش راحته...
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: ساقی
۲۱:۳۳, ۵/آبان/۹۱
شماره ارسال: #8
آواتار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

(۴/آبان/۹۱ ۸:۱۶)Detector نوشته است:  آقا یه معیار هم برای قبولی نماز معرفی میکردی
یادم نمیاد کجا خوندم و اصل جمله چی بود ولی مضمون این بود:
وقتی نمازت قبول حق تعالی است که گناه نکنی
یعنی اگه درست فهمیده باشم، این دست خودته که نمازت قبول باشه یا نه!!!!!...
درست میگم؟
درضمن ، مگه نمیگیم روح و نفس عمل بر ظاهر و قالب اون مقدّمه؟
خب هرکسی یه جوری با خدای خودش راحته...

دوست عزیز ،
لینک اولین ارسال را بخوان ،
" حضور قلب در نماز و اسرار نماز از دیدگاه عرفا و بزرگان (کاربردی) " .
معیار قبولی نماز در آن نوشته شده است .
در پاسخ سوال دوم :
بطور خلاصه باید گفت که وقتی روح و نفس عمل درست باشد ، قطعا ظاهر کار نیز درست میشود ، والا اگر تنها ظاهر درست شود که میشود ریا .
در ثانی قرار نیست که شمانظر بدهید که چه جور راحتید .
این خداوند تبارک و تعالی است که میگوید چه جور باش.
پس همانگونه ای باید باشی که او میخواهد .
ابلیس هم میخواست سجده نکند ، اما خواست خداوند این بود که سجده نماید و به دلیل همین تمرّد و خواست خود ، رانده شده از درگاه الهی شد .

اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و خدایی .
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: مجید املشی ، میثاق ، tazevared ، ساقی
۲:۱۲, ۱۹/آبان/۹۱
شماره ارسال: #9
آواتار
کسی که نمازش همراه با حضور قلب باشه نسبت به ظاهرش و رفتارش سر نماز بی تفاوت نیست.نماز باعث بالا رفتن عزت نفس واحساس قدرت میشه.باعث میشه خودتو بهتر بشناسیو بیشتر دوست داشته باشی.حالا فکر می کنین کسی عزت نفس بالایی داره واحساس قدرت می کنه و خودشم دوس داره می تونه نسبت به رفتار و ظاهرش سر نماز بی اهمیت باشه.به نظر من حضور قلب تو نماز یعنی اینکه در عین حال که به خاطر بندگی و عبادت خدا قدرتمند شدی در برابرش احساس ترس و ضعف داشته باشی.
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: Agha sayyed ، tazevared ، ساقی ، Anti gods
۳:۲۱, ۲۰/بهمن/۹۴ (آخرین ویرایش ارسال: ۲۰/بهمن/۹۴ ۳:۲۵ توسط mohammadz.)
شماره ارسال: #10

قرائت سوره ی حمد بدون عمل کردن به اون چه ارزشی داره؟ وقتی تمام ستایش ها در زبان برای خدا و در عمل برای غیر خدا باشه چه ارزشی داره؟ وقتی فقط در زبان از خدا کمک میخواییم و در عمل دستمون پیش بقیه دراز هست که شاید به جاه و مقامی برسیم چه ارزشی داره؟ وقتی در زبان همه چیز رو از جانب خدا میدونیم اما در عمل هر چیزی رو که داریم بخاطر توانمندی خودمون میدونیم و خودمون رو برتر از دیگران میدونیم چه ارزشی داره؟ وقتی در زبان میگیم که خدایا ما را از گمراهان قرار مده اما در عمل از گمراهان هستیم چه ارزشی داره؟ وقتی در زبان بنده ی خداییم و در عمل بنده ی شیطان چه ارزشی داره؟
ارسال ایمیل به این کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در صفحه جدید
 تقدیر و تشکر از مطلب توسط: Anti gods
ارسال پاسخ  به روز آوری


[-]
کاربرانی که این موضوع را مشاهده می کنند:
1 میهمان

پرش در بین بخشها:


بالا