ایجاد مغالطات در زمینه ولایت فقیه توسط علی یعقوبی+جواب
|
۱۸:۴۸, ۲۹/اردیبهشت/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۲۹/اردیبهشت/۹۲ ۲۰:۲۷ توسط عبدالرحمن.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
بسم الله الرحمن الرحیم ![]() وي در تاريخ 1344هجري شمسي در تهران متولد شده و تحصيلات خود را تا سطح ديپلم در اين شهر ادامه داده و در رشته پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي مشغول به تحصيل ميشود ليكن به دليل مشكلاتي كه براي وي پيش ميآيد از دانشگاه اخراج ميشود. پدرنامبرده آقاي زين العابدين يعقوبي در سال 61 توسط عوامل گروهك منافقين به شهادت ميرسد. آقاي يعقوبي پس از ورود به عرصه اجتماع و حضور در دانشگاه فعاليتهاي انحرافي خود را آغاز ميكند[1] وي ابتدا با برگزاري جلسات سخنراني براي دانشجويان، بسيجيان، و بچههاي هيئتي، كم كم افرادي را به دور خود جمع نموده و به طرح مباحثي همچون توحيد، ولايت و عوامل غيبت و ....... ميپردازد. پس از آنكه جلسات وي با اقبال نسبتاً خوبي روبرو ميشود جلسات خود را به صورت سخنراني هفتگي ادامه ميدهد. و حدود هفتصد تا هزار نفر نيز از قشر جوان، نهادها و ارگانهاي مختلف در اين جلسات شركت مينمايند. و حاصل اين سخنرانيها به صورت جزواتي با عنوان نظام عالم (85 جزوه) و نظام بشر (44 جزوه) و به سوي ظهور (20 جزوه) و همچنين كتابي با عنوان چهل شب با كاروان حسيني (حدوداً پانصد صفحه) منتشر شده است. وي همچنين مطالب خود را از طريق سايت اطلاع رسایت Zohoor.Net در اختيار مخاطبين خود- البته با عناويني مستعار نظير آشپز كاروان- قرار ميدهد. آقاي يعقوبي به دليل پيشگويي عوامل ترور پدر خود، به مدت سه ماه و اندي نيز در حبس بوده و پس از اظهار ندامت آزاد ميشود. وي در غالب سخنرانيهاي خود ادعا ميكند مطالبي كه بيان ميكند در تاريخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و اين سخنان حتي براي علماي شيعه نيز تازگي داشته و آنان از آوردن مثل آن و يا تكميل آن عاجز هستند. وي همچنين معتقد است هيچ فقيهي در ميان شيعه وجود نداشته و كسي غير از خودش جايگاه واقعي فقه را در نظام معارف اسلامي نميداند. و در بسياري از سخنرانيهاي خود به علماي شيعه حمله نموده و آنها رابه قصور در فهم معارف دين متهم ميكند. دربعضي موارد نيز تحدي نموده و آنها را به مبارزه و محاجه ميطلبد. و يكي از اهداف خود را از ذكر اين سخنان بيداركردن علماي شيعه از خواب غفلت و نشان دادن راه به آنها معرفي ميكند. هر چند سخناني كه آقاي يعقوبي بر زبان ميراند بسيار ضعيفتر از آن است كه نيازمند نقد و بررسي باشد اما با توجه به اينكه اين سخنان از سوي بعضي از اقشار جامعه مورد اقبال قرار گرفته است، ضروري مينمايد نقدي بر اين مطالب و پايه و اساس آنها و شيوههاي ورود وي در اين مباحث، نوشته شود. اولين سوالي كه درباره آقاي يعقوبي و هركس ديگري كه مثل آقاي يعقوبي به مباحث ديني ميپردازد مطرح ميشود اين است كه منشاء اين مطالب كجا بوده و گوينده آن، نزد كدام عالم ديني درس خوانده است؟ و ميزان معلومات حوزوي وي چقدر بوده است؟ آيا اصولاً وارد شدن به اين گونه مباحث نيازمند كسب معلومات حوزوي و شاگردي كردن نزد علماي ديني ميباشديا خير؟ بدون ترديد سخن گفتن در حوزه مباحث ديني و برداشت و استنباط از گزارهها و آموزههاي دين همچون هر حوزه ديگري نيازمند تخصص لازم است. و تخصصهاي لازم براي برداشت ازمتون ديني عبارتند از: علم صرف، علم نحو، علم معانيبيان، علم منطق، علم اصول، علم رجال، علم دراية الحديث، علم قرائت، علم تفسير و بعضي علوم ديگر، كه اصطلاحاً با عنوان علوم حوزوي از آنها ياد ميشود. و هر كس كه از اين علوم بيبهره يا كم بهره باشد برداشت او، از متون ديني حتي براي خود وي حجيت نداشته و عذر آور نميباشد. چنين كسي مانند كسي است كه بدون داشتن تخصص لازم درباره نقص فني خودرو، نسبت به نقص خاصي به باور و يقين رسيده است. وقتي عاقلانه به قضاوت درباره اين يقين مينشينيم حجيت آن را نسبت به خودروي خود صاحب اين يقين نيز انكار كرده و اقدام اين شخص را براي رفع نقص خودروي خود _ با استناد به اين مسئله كه ممكن است كار، خراب تر شود _ تخطه مينمايم و صد البته معلوم است كه به نظرات غير كارشناسي چنين شخصي نسبت به خودروي خودمان هيچ اعتنايي نميكنيم. در حوزه برداشت از متون ديني نيز امر به همين شكل است. يعني برداشت كسي كه از تخصص لازم براي اين امر برخوردار نمي باشد(با علوم حوزوي آشنايي ندارد) از متون ديني، براي خود فرد و ديگران حجيت ندارد. يعني حتي خود اين شخص حق ندارد برداشت خود از متون ديني را ملاك عمل خويش قرار دهد. و اگر چنين كند و خطايي رخ دهد، در پيشگاه خداوند معذور نميباشد. و وقتي خود اين شخص، نسبت به برداشت خود، چنين، وضيعتي دارد، طبيعتاً ديگران هم نمي توانند به اين عقيده پايبند باشند. و ظاهراً آقاي علي يعقوبي از تخصص لازم براي استنباط از متون ديني برخوردار نميباشد. خود وي در اين باره چنين ميگويد: اصلاً سواد حوزوي ندارم. كسي دو دقيقه با من صحبت كند متوجه ميشود، در همان دو سه دقيقه اول، و چه بسا با همان كلمات اول متوجه ميشود كه بنده اصلاً سواد حوزوي ندارم[2]. قطعاً چنين كسي، توانايي استنباط از متون ديني را ندارد. زيرا وقتي كسي اصلاً سواد حوزوي نداشته باشد يعني نزد هيچ عالم ديني درس نخوانده قطعاً با راه و روش استنباط از متون ديني آشنا نميباشد. حال اين سوال مطرح ميشود كه آقاي يعقوبي مطالب خود را از چه كسي آموخته است؟ و نزد چه كسي شاگردي كرده است؟ وي در عين حال كه اقرار ميكند اصلاًسواد حوزوي ندارد از شاگردي خود نزد معلمي گمنام سخن ميگويد: « مباحث من از معلمي گمنام است كه نام و نشان او گم است. بعضي سوال ميكنند معلم شما كيست؟ در جواب عرض ميكنم معلم من كسي است كه اين مطالب را مطرح ميكند چه كسي ميتواند اين مطالب را مطرح كند؟ شايد كسي بگويد يك آدم معمولي. ميگويم باشد شما اينطور فكركن. شايد كسي بگويد يك عالم. ميگويم شما هم اين طور فكر كن. شخص را با صفت بشناسيد نه با اسم. اسم گذرا است و موقت است سيماي انسان در عوالم ثابت است»[3]. وي همچنين در ضمن تهاجم به علماي شيعه و برتر خواندن خود از آنها درباره معلم خود ميگويد: « معلم بنده مدتي است كه شهيد شده است و از غير او هم مطلب نميگيرم»[4]. همچنين در جاي ديگري با حمله به علماي شيعه و اينكه اگر صد عالم، صد شبانهروز زحمت بكشند و بخواهند درباره حنيفيت سخن بگويند به اندازهاي كه وي في البداهه در اين باره حرف دارد مطلب نخواهند داشت، درباره معلم خود ميگويد:« معلم بنده 1400 سال است كه شهيد شده است»[5] اين معلم اگر چه طبق گفته آقاي يعقوبي 1400 سال قبل شهيد شده است ولي قرار است به وي فقه هم ياد بدهد آقاي يعقوبي در اينباره چنين ميگويد: « تازه معلم من گفته: به تو فقه هم ميخواهم ياد بدهم.»[6] از مطالب فوق چنين بر ميآيد كه منشاء مطالب آقاي يعقوبي غيب و الهام است. در غير اينصورت معلمي كه از دنيا رفته است چگونه ميتواند به شاگرد خود علم بياموزد؟! مخصوصاً معلمي كه صدها سال قبل از تولد شاگرد خود از دنيا رفته است؛ خود وي نيز به اين مطلب تصريح ميكند: «بنده در خلال سفرها چيزهايي ديدم ديدهها را مطرح ميكنم[7]» «عقايدم براساس آن چيزهايي است كه ديدهام نه چيزهايي كه خواندهام براساس ديدههاست نه خواندهها»[8] وي در ابتداي جلسه اول سلسله بحثهاي نظام عالم پايه مباحث خود را اينگونه معرفي ميكند: « پايه (محور) كار ما استنادات قرآني و حديث نيست پايه (محور) كار ما ديدهها و يافتهها هست. اين روش كه عرض كردم خدمت شما طبق راهنمايي قرآن دنبال كرديم. قرآن دعوت به اين روش ميكند. معارف اين نيست كه بنشينم يك آيه قرآن را بخوانيم در موردش بحث كنيم ببينيم چه ميفهميم بهرهاي كه از اين طريق انسان ميبرد بسيار اندك است بايد طبق آدرسهاي قرآن، انسان حركت كند و برود در صحنه، عملاً ببيند كه در جاي جاي عالم چه چيزي قرار داده شده است.»[9] وي همچنين درباره جواز تقليد از فقهايي كه صدها سال قبل ميزيستهاند چنين ميگويد: « بنده به لحاظ ديدهها در عوالم بالاتر عرض ميكنم نيازي نيست، هيچ نيازي نيست. اگر مردم دراين زمان به رساله علامه مجلسي عمل كنند كافي است اين را دارم به لحاظ ديدهها عرض ميكنم»[10] [1] - وي درباره چگونگي وارد شدن خود دراين عرصه چنين ميگويد: .... حدود پانزده سال پيش من هم مشغول زندگي خودم بودم بهترين موقعيتها را داشتم ايام محرم شد كتاب منتهي الامال را برداشتم كه بخوانم رسيدم به اين جمله -خيلي هم سخت گريه ميكنم بنده- رسيدم به اين جمله كه اسب امام حسين (صلوات الله عليه) تنها به سوي خيمه ها برگشت. يك دفعه گفتم: بله! دوباره خواندم سه بار خواندم از تمام صفحههاي كه نوشته شده بود، ترسيم شده بود گذشتم از اين صحنه نتوانستم عبور كنم گفتم: ديگر نميتوانم طاقت بياورم. درس پزشكي ميخواندم رها كردم. موقعيتهايي داشتم همه را كنار گذاشتم گفتم ديگر نميتوانم، من به زندگي خودم مشغول باشم و اسب مولاي من تنها برگشته باشد، اين ماجرا اثر عجيبي گذاشت، پيمان بستم تمام زندگيمان را، تمام وجودمان را براي مولايمان قراربدهيم. (نظام عالم جلسه تاريخ 12/2/81، ص18 و 19). [2] -بنده را ميبينيد كه بعضي وقتها كلمات را اشتباه ميگويم از همين جا نتيجه بگيريد كه بنده امي هستم ميبينيد علوم تفسيري بلد نيستم، ميبينيد علوم حديثي بلد نيستم، ميبينيد صرف و نحو را درست و حسابي بلد نيستم از اينجا نتيجه بگيريد كه بنده به محبت الهي پشيزي از اين سوادهاي امروزي را ندارم. از اين سوادهايي كه معمولاً ساخته اين و آن است اينها را خود آقايان در خلال اين سالها ساختهاند .....اصلاً سواد حوزوي ندارم.....) (چهل شب با كاروان حسيني، ص212،) اين سخنان شباهت بسياري به ديدگاه علي محمد باب (مؤسس فرقه بابيه) درباره علم صرف و نحو دارد « وي مدعي بود كه بايد قواعد كهنه صرف و نحو آن زبان عربي را كنار بگذارد» ( رائين اسماعيل، انشعاب در بهائيت، ص 44، ناشر: موسسه رائين، به نقل از پايگاه عمومي انگليس.) وي همچنين ميگويد:« نحو را در حضرت حق گناهي بود تا كنون بدان گناه مأخوذ و محبوس بود. اينك به شفاعت من رستگار شد. پس اگر موفوعي را مجرور يا مفتوحي را مكسور بخواني زياني نباشد.» ( ناسخ التواريخ، ج3، ص60) [3] -سلسله بحثهاي نظام عالم، جلسه 29/1/81 [4] - ...... وقتي به آقايان ميگوييم شما فقيه هستيد شما اسلام شناس نيستيد ميگويند: نه هستيم . هستيد؟ جداً ميگويند؟ باشد خداوند اوج اسلام را دين مرضي مطرح ميكند يكي از آقايان قم بيايد و دين مرضي را توضيح دهد هر چقدر هم مهلت بخواهد دارد. به من هم ناگهان بگويند تو هم بيا صحبت بكن. بنده هم ميآيم و در مورد دين مرضي صحبت ميكنم آن آقا هر چند جلسه كه ميخواهد صحبت كند بنده يك ساعت صحبت ميكنم بعد ببينيد كه آن آقا در چندين جلسهاش بيشتر مطلب دارد يا بنده؟ آنها اين همه اساتيد دارند ولي معلم بنده مدتي است كه شهيد شده است.....» چهل شب با كاروان حسيني، ص 143 [5] - ...... صد عالم، صد شبانه روز زحمت بكشند بعد از صد شبانهروز تحقيق و تفحص، يك نفر به نمايندگي بيايد اينجا و حنيفيت را مطرح كند............ وقتي آنها اينجا حسابي صحبت كردند بگويد فلاني بيا اينجا في البداهه درباره حنيفيت صحبت كن. بنده هم في البداهه صحبت ميكنم.... معلم بنده 1400 سال است شهيد شده است ]در حاليكه[ معلمهاي شما حالا زنده هستند و شما ميتوانيد سراغ آنها برويد و از آنها مطلب بگيريد.--چهل شب با كاروان حسيني، ص 210. [6] - چهل شب با كاروان حسيني، ص 210. [7] -نظام عالم، جلسه 12/2/81 [8] -نظام عالم، جلسه 11، ص5. [9] - نظام عالم جلسه 1، ص3. [10] - نظام عالم، جلسه 7، ص9 |
|||
آغاز صفحه 4 (پست فوق، اولین پست این موضوع می باشد) |
۲۲:۰۱, ۱۱/خرداد/۹۶
شماره ارسال: #31
|
|||
|
|||
با نام ویاد خدا درود برشما وتشکر اولا حذف شرط مرجعیت یعنی اصلاح قانون اساسی باید درهمه پرسی انجام میشد نه درخبرگان رهبری بنابراین خبرگان رهبری هم بر خلاف قانون عمل کردند وپیشنهاد آقای هاشمی هم درمورد انتخاب رهبر سخنی من درآوردی بود وهیچکدام سند قانونی نبود ولذا انتخاب رهبری کاملا برخلاف قانون انجام شد اما راه حل هم وجودداشت .درآن زمان میتوانستند شورای موقت رهبری را طبق قانون تشکیل دهند وتا زمان تصویب قانون اساسی منتظر باشند اما شتاب آن مرحوم واینکه سریعا خودش رئیس جمهور شود کاررا غیر قانونی کرد واین امر درتاریخ ثبت شد در مورد تغییر در قانون اساسی بنظر بنده 4 دوره ریاست جمهوری همیشه دارای مشکل بوده است والان آقایان موسوی خاتمی واحمدی نژاد دچار مشکلند وآن مرحوم هم که دق کردند وآینده روحانی هم درابهام است بقول دوستمان صدرا او منافق است آیا زمان تغییر فرا نرسیده است تا دیگر فرزندان برومند این نظام سربلند زندگی کنند ؟ موفق باشید
|
|||
۲۲:۱۹, ۱۱/خرداد/۹۶
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/خرداد/۹۶ ۲۲:۲۰ توسط A.E.)
شماره ارسال: #32
|
|||
|
|||
میگما الان خدارو صد هزار مرتبه شکر ما زیر سایه ولی فقیه لایق وعادل وحکیم داریم زندگی میکنیم که انشاالله خداوند سلامتیشون را حفظ وعمرشان را طولانی کند و عمر بدخواهانش رو کم بگرداند
اگه هرکسی هم با این قضیه مشکل داره اون دنیا شکایتشو پیش خدا ببره ![]() ![]() يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلا |
|||
۲۲:۲۳, ۱۱/خرداد/۹۶
شماره ارسال: #33
|
|||
|
|||
با نام ویاد خدا
درود بردوست عزیز طاعات قبول خداوند سایه ایشان را مستدام بدارد وکشورمارا از اختلافات برهاند . البته دعا خوب است اما با توکل زانوی اشتر ببند اصلاح قانون اساسی حق مردم است پیروز باشید |
|||
۱۲:۴۲, ۴/مرداد/۰۱
شماره ارسال: #34
|
|||
|
|||
(۱۱/خرداد/۹۶ ۲۲:۰۱)Mforootaghe نوشته است: در امر تخصصی چه کسی همه پرسی میگذارد؟! شخصی که تومور دارد بیایند همه پرسی کنند که از کدام قسمت به تومور نزدیک شویم برای برداشتن؟ یعنی این مطلب به این واضحی این قدر ابهام دارد؟ یعنی یک پیش فرض غلطِ من درآوردی ذکر میشود (لزوم تغییر یک بند تخصصی از قانون با همه پرسی!) بعد با این فرض غلط نتیجهای غلط اندر غلط میگیرد که اصل انتخاب رهبری پس کلش میشود غیر قانونی! ضمناً قانون اساسی در جمهوری اسلامی باید مبتنی بر شرع باشد! در شرع گفته نشده که مرجع ولایت دارد! گفته شده که فقیه ولایت دارد! یعنی شرط دینشناس بودن شخص است، نه مرجعیتش! لذا نبود شرط مرجعیت برای رهبری اتفاقا به اصل و حقیقت تعالیم اسلام نزدیکتر نیز میباشد! |
|||
|
![]() |
1 میهمان |
![]() |
|||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | مشاهده: | آخرین ارسال | |
ولایت فقیه ؛ شناسنامه تشیع راستین | mojtabamax | 0 | 810 |
۱۳/آبان/۹۲ ۱۶:۰۶ آخرین ارسال: mojtabamax |
|
![]() |
دانلود صوتی جلسات درس ولایت فقیه امام خمینی (رحمة الله علیه) | میثاق | 1 | 2,352 |
۲۶/مهر/۹۲ ۳:۲۶ آخرین ارسال: عبدالرحمن |
(جواب اضافه شد)جایزه کارت شارژ برای کسی که به این سوال جواب بدهد!!!! | ahmad1300 | 65 | 19,535 |
۲۶/بهمن/۹۱ ۲:۱۹ آخرین ارسال: ahmad1300 |