یکی بود یکی نبود
|
۰:۳۸, ۸/بهمن/۹۱
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
معنای فلسفی جمله «یکی بود یکی نبود»
این جمله «یکی بود یکی نبود» بخشی از فرهنگ ما ایرانیان است. بخشی از ادبیات فرهنگی و داستانی ماست. این جمله به قدری به گوش و ذهن ما ایرانی ها آشناست که می توان ادعا نمود شاید هیچ ایرانی نباشد که این جمله را نشنیده باشد حتی تمام اقوام و زبانهای محلی، لااقل بارها معادل این جمله را در زبان و لهجه خود بکار برده اند.جمله «یکی بود یکی نبود» هم مثل خیلی از جملات و آداب و رسومات ما ایرانی ها دارای معنی و محتوای گرانسنگی است که با دقت فلسفی، بایستی حجاب از چهره ی آن گشود. «یکی بود یکی نبود» را چهار نوع می شود معنا کرد: 1) یکی بود و غیر از آن «یکی» چیز دیگری نبود و آن «یکی» تنها بود یعنی خدا بود ولی هیچکس و هیچ چیز دیگری غیر از خدای متعال نبود. اکثر عامه ی مردم، از جمله «یکی بود یکی نبود» همین معنا را فهم می کنند و منظور داشت همگان همین معنا و مفهوم است ولی مع الاسف باید گفت این برداشت درست نیست چون به لحاظ عقلی و فلسفی، هروقت «علت تامّه» محقق باشد ضرورتاً معلول آن نیز موجود خواهد بود. پس از آنجائی که خدای متعال «علت تامّه» مخلوقات و کائنات است پس بی معناست که بگوئیم خدا بود ولی مخلوقی نبود بدلیل اینکه محال عقلی ست که خدا باشد ولی مخلوقی نیافریده باشد. 2) یکی بود و هیچ موجودی در مرتبه و منزلت و همطراز با آن «یکی» نبود. یعنی خدا بود ولی هرگز هیچ موجودی همسنگ و همطراز با وجود خدا نبود. اگر «یکی بود یکی نبود» را اینجوری معنا کنیم دیگر انحصار و اختصار به گذشته ها نخواهد داشت بلکه همین حالا و حتی در آینده ها همین طور خواهد بود که هیچ موجودی هم رتبه و برابر با وجود خدا نیست و نخواهد بود. 3) «یکی» بود و همان «یکی» که بود نبود. این هم محال است بدلیل اینکه سر از اجتماع نقیضین در می آورد و معنا ندارد که شئ واحدی هم باشد و هم نباشد پس این معنای سون نیز باطل است. 4) «یکی بود» یعنی خدا بود و «یکی نبود» یعنی وصف زائد و اضافه ای بعنوان «یکی بودن» نبود. از آنجائیکه خدای تبارک و تعالی اصل وجود است و همه کمالات وجودی را داراست و تمام کمالاتش نیز عین وجودش است و هیچکدام از کمالات الهی، عارض و زائد بر ذات الهی نیست چون در آنصورت اشکال عدیده پیش می آید ( الواجب الوجود واجب الوجود من جمیع الجهات ). پس وصف وحدت و یکی بودن خدا نیز وصفی زائد و عارضی نیست بلکه عین وجود خداست و لایتناهی است به اصطلاح فلسفی وحدت و یکی بودن خدا، حقه ی حقیقیه است نه وحدت عددیه. این معنا دقیق ترین و حکیمانه ترین معناست از بین چهار معنایی که برای جمله «یکی بود یکی نبود» تصور می شود. |
|||
|
|
کاربرانی که این موضوع را مشاهده می کنند: |
1 میهمان |