بيان حقيقت منافاتى با اتحاد فرق اسلامى ندارد!
|
۱۶:۳۲, ۱۱/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/فروردین/۹۲ ۱۶:۵۴ توسط علی 110.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب بیان شده در ذیل قسمتی از کتاب لولا فاطمه ی آیت الله محمد علی گرامی است: http://ketaab.iec-md.org/FAATEMEH_ZAHRAA...mi_04.html بيان حقيقت منافاتى با اتحاد فرق اسلامى ندارد! گاهى گفته مىشود [b]اساسا نبايد مسئله خلافت پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله و چيزهائى از اين قبيل، در جامعه كنونى مطرح شود زيرا اينها موجب اختلاف فرق اسلامى خواهد شد و استدلال به كريمه قرآن «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا»(72) مىنمايند معمولاً هم در اين گونه موارد مىگويند: دشمن پشت دروازه است، هر گونه بيان مطلبى كه مضر به رفاقت گروهها مىباشد همكارى با استكبار جهانى است و... و از اين قبيل حرفها. لكن بايد توجه نمود كه بيان حقيقت دين و مذهب، بيان فطرت است. اختلاف از ناحيه كسانى است كه بر خلاف فطرت و حقيقت دين كار مىكنند، ... بيان حق و حقطلبى هرگز مصداق اختلاف افكنى (مذموم) نيست. اين بيان عينا همانند آن است كه كسى مال يا ناموس ديگرى را بربايد و چون مظلوم فرياد كند، بگويند ساكت شو كه اختلاف مىشود! آيات قرآنى و روايات مذهبى با تعبيرات گوناگون وارد شده است كه هر يك مربوط به جايى وناظر به موردى است. قرآن همان طور كه منادى وحدت و ضد تفرقه است. دعوت داعيان الهى را بهترين سخن مىداند: «و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى الله و عمل صالحا و قال إنّني من المسلمين؛ چه كسى خوش سخنتر از آن كه دعوت به خدا كند و عمل شايسته نمايد و بگويد كه من از مسلمانان هستم.»(73) دعوت همه انبياء موجب اختلاف در جامعه شده، عدّهاى مؤمن به برنامه پيامبران و عدهاى كافر شدند و درگيرىهاى شديدى بين آن دو گروه پيدا شده است. قرآن مىفرمايد: « كان الناس أمّة واحدة فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين...؛ مردم همه يك پارچه بودند خداوند پيامبران را براى تبشير و انذار فرستاد و كتاب را به حق همراهشان كرد تا بين مردم در موضوع اختلافشان حكم كند و در آن اختلاف نكردند مگر كسانى كه كتاب را دريافت كرده، پس از آن كه دلائل روشن به آنان رسيده بود، از سر ظلم...»(74) پس مردم پيش از نزول كتب و ارسال رسل يك پارچه بودند يعنى اختلاف مذهبى نداشتند زيرا مذهبى و كتابى نبود...، ليكن اگر انبياء نبودند همه در گمراهى و ضد ارزش و خلافت فطرت بودند، با آمدن انبياء اگر همه اصلاح نشدند اقلاً عدهاى نجات يافتند، دعوتى كه براى نجات غريق باشد اختلاف افكنى نيست. اختلاف را آنها مىافكنند كه ستم مىكنند، انحصارطلبى مىكنند، حق ديگران را مىبرند، ادّعاى ناحق مىكنند، غصب حكومت و مقام مىكنند. آن گاه اگر كسى بگويد شما شايسته نيستيد مىگويند اختلاف نيفكنيد، در حقيقت اين مطللب را چماقى براى استثمار و استعباد مردم مىكنند. آيات قرآنى همه جا از دعوت پيامبر و اصرار و پافشارى مرز ميان مؤمنين و كفّار سخن مىگويد: «قل يا أيها الكافرون لا أعبد ما تعبدون و لا أنتم عابدون ما أعبد...»(75) و هرگز قرآن و پيامبر صلىاللهعليهوآله اختلاف افكن نمىشوند. آيه «واعتصموا بحبل اللّه» نيز مربوط به «وحدت اجتماعى» به معنائى كه امروزه گفته مىشود نيست، صريح آيه اين است كه حبل الله، ريسمان الهى، را محور قرار دهيد و همه به آن چنگ بزنيد نه اين كه به هر صورت و با هر ترفند سعى كنيد يكپارچه باشيد. اساسا منظور از «حبل الله»، اجتماع يك جامعه نيست كه آن يك امر اعتبارى است بلكه منظور يك امر حقيقى تكوينى است، در روايات هم آمده كه منظور از «حبل الله» ريسمان ولايت على عليهالسلام و امامان پس از او مىباشد، همانچه كه در دعاى ندبه هم مىخوانيم: «و حبل الله المتين و صراطه المستقيم؛ على عليهالسلام پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله ريسمان محكم الهى و صراط مستقيم او بود» روايت ابن يزيد از امام كاظم عليهالسلام و جابر از امام باقر عليهالسلام را ببينيد: «على بن ابى طالب حبل الله المتين است» و «آل محمد حبل الله است كه خداوند دستور به تمسك به آن داده است». در تفسير على بن ابراهيم هم آمده: «منظور توحيد و ولايت است». در روايت معانى الاخبار صدوق آمده است: حبل الله قرآن است، امام و قرآن از هم جدا نيستند، قرآن به امام هدايت مىكند و امام به قرآن»(76) نكته ديگرى كه لازم است مورد توجّه قرار گيرد اين است كه بحث علمى وتحقيق تاريخ، وحدت را بر هم نمىزند بلكه نوع برخورد و درگيرى جدال و مراء و تعصّب است كه به ناراحتى و جدائى مىانجامد وگرنه حتى بحثهاى مربوط به اصل توحيد ميان مسلم و كافر، اگر انسانى و بدون عصبيّت انجام شود هيچ گونه منافاتى با رفاقت و همزيستى مسالمتآميز ندارد. خود من شخصا احيانا با برخى افراد غير معتقد به اصل اسلام بحث داشتهام و او مىگفت مىترسم تكفيرم كنيد گفتم حرفت را بگو! توانستم روشنت مىكنم، نتوانستم روابط انسانى هست. به روايات احتجاجات ائمه عليهمالسلام و دستوراتى كه درباره مناظره با اهل تسنن دادهاند رجوع كنيد و به خصوص دو جلد كتاب مرحوم طبرسى را به دقت ملاحظه فرماييد كه هرگز اهل بيت عليهمالسلام به بهانه وحدت و مانند آن، كتمان حقايق نكردهاند. مىگويند: «زمان فرق مىكند، اكنون در برابر قدرت استكبارى آمريكا و مانند آن هستيم،...» مگر در زمان اهل بيت جنگهاى برون مرزى در جريان نبود، مگر سپاه اسلام درگير جنگهاى مهم با يهود و مسيحيّت نبود؟! به اين جمله حضرت صادق عليهالسلام اكتفا مىكنم كه به محمد بن نعمان فرمود دقت كنيد: «خاصموهم و بيّنوا لهم الهدى الذي أنتم عليه و بيّنوا لهم ضلالهم و باهلوهم في علي عليهالسلام ؛ با آنها بحث و جدال كنيد و راه هدايتى كه داريد نشانشان بدهيد و گمراهيشان را برايشان روشن كنيد و در مورد على عليهالسلام با آنها مباهله نماييد.»(77) (72) - آل عمران /103. (73) - فصلّت /33. (74) - بقره، 213. (75) - به اين مناسبت بايد عرض كنم بيان مسائل اجتماعى و اخلاقى اسلام نيز اجتهاد و تخصص مىخواهد، روايات، اطلاق و تقييد و عموم وخصوص و... دارند، هم دعوت به صبر داريم هم دعوت به جهاد، هم اصرار بر كسب و كار داريم و هم مذمّت جمع ثروت (به حسب ظاهر برخى ادلّه)... اين مجتهد است كه بايد موارد آنها را تشخيص دهد. در قديم حتى سخنرانيهاى مجالس عمومى نيز در اختيار مجتهدان بود و اينك... (76) - به تفسير برهان و نور الثقلين در ذيل آيه 103 آل عمران رجوع فرماييد. (77)- الفصول المختارة، تأليف سيد مرتضى، ص 284. |
|||
۱۷:۱۰, ۱۱/فروردین/۹۲
شماره ارسال: #2
|
|||
|
|||
بنده نیز از یکی از علمای بزرگ قم از اهالی معنا و معرفت پرسیدم که تکلیف ما چیست ؟ چه کنیم در بحث با اهل سنت و وهابیت ؟
ایشون فرمودند در بحث منطقی و محترمانه اتحاد به هم نمیخورد .ولی توهین و فحاشی و ... در حال حاضر در حضور ایشان چه بسا حرام باشد ! همچنین فرمودند اگر میخواهید مناظره کنید باید وارد به مباحث باشید و شما هم سوالاتی که دارید مطرح کنید . کتاب ۳۱۳ سوال رو هم توصیه کردند . این پست رو هم بخونید در مورد بحث توی همین تالار و حضوری برای خیلی از ما پیش اومده با هم بحث کنیم و دوستی هم به هم نخوره . حتی باعث پیشرفت دوستی بشه . به قول مولا علی (علیه السلام) نه افراط و نه تفریط این هم مثل بقیه بحث ها ... با حفظ شرایط و اصول مربوط به خودش التماس دعا |
|||
۲:۴۲, ۱۲/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۲/فروردین/۹۲ ۴:۲۷ توسط UNNAMED.)
شماره ارسال: #3
|
|||
|
|||
ای قربونه دهنت! منم حرفم همینه: نقل قول:در اینجا یاد سخنان مقام معظم رهبری افتادم که ایشان در نماز جمعه و جای دیگر هم فرموده بودند : ما هرگز از «غدیر» و از «الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی» دست بردار نیستیم و از معتقداتمان دست بردار نیستیم( و با کسی هم که مخالف ما باشد دعوا نمیکنیم)، آقا به نقل از ثقه ای در جلسهای فرموده بودند: تاریخ را همانطور که هست بگویید، اما جریحه دار نکنید، سب و لعن نکنید، حرف متینی است، من نیز این سخنان را با ادله خود اهل سنت و به طور علمی نقل کردم تا حقایق روشن شود. این رو هم بخوانید: نظرات بزرگان شیعه در مورد تندرویهای برخی از منبریهای شیعه تقریب میان مذاهب مختلف اسلامی از جمله ضروریات امت اسلام است که با سراسری شدن موج بیداری اسلامی در جغرافیای جهان اسلام، بر اهمیت آن دوچندان می افزاید.اختلاف میان این مذهب بزرگ اسلامی در شرایط کنونی هدفی است که در نهایت تامین کننده منافع غرب می باشد و جای بسی تاسف دارد که پیاده نظام اختلاف میان شیعه و نی در میان خود مسلمین است. یکی از بزرگان و مسئولین سابق حوزه میگفت که یکی از علمای اهل سنت به او گفته بود از جانب ما از فلانی تشکر کنید؛ ما ایشان را از دوستان خودمان میدانیم نه دشمنان خود! گفتم چرا؟! آن عالم سنی گفته بود که بعد از پیروزی حزبالله در جنگ 33روزه موجی ایجاد شده بود که جوانان ما به شیعه علاقهمند شدند و مدام علیه ما موضعگیری میکردند و سؤال میکردند که چرا شما علیه شیعه حرف میزنید؟! مگر نمیبینید که اینها چطور جلوی اسرائیل ایستاده و موجب سرافرازی مسلمین شدهاند؟! مانده بودیم چه کنیم و چطور آنها را توجیه کنیم. وقتی آن سخنرانیهای آن روحانی شما آمد، موج برگشت. ما گفتیم ببینید! شیعه این است نه آن! آبی شد بر آتش شعلهور دل جوانها! شنیدهام این حرف به گوش آن روحانی رسیده و ایشان از حرفهایشان توبه کردهاند. اما در این میان بزرگان و علمای راستین اسلام همواره در جهت اتحاد میان مسلمین کوشیدند و بارها و بارها در منابر و سخنرانی های خود بر اهمیت آن تاکید داشتند. امام خمینی (رحمتاللهعلیه): اختلاف امت اسلامی سم کشنده است «بر جمیع سخنرانان، چه در محیطهای باز و چه بسته و تمام نویسندگان، تکلیف حتمی شرعی است که حتی بهطور اشاره و کنایه، از گفتار و نوشتههای اختلافانگیز اجتناب نمایید که امروز اختلاف برای امت اسلامی سم کشنده است و باید بدانند که ایجاد اختلاف در محیط حاضر، جز تبعیت از نفس اماره و شیطان درونی و خدمت به ابرقدرتها خصوصا آمریکای جهانخوار، نیست و از منکرات بزرگی است که شیطان به اسم اسلام، بر زبانها و قلمها جاری میکند و باید بدانند که انقلاب اسلامی تاب تحمل آن را ندارد و متخلف را مجازات خواهد کرد. صحیفه نور، ج 14، ص 157، 12/1/ 1360 مقام معظم رهبری: صمیمیتها را از بین نبریم! بعضی از ما غفلت میکنیم از اینکه ایجاد اختلاف مذهبی، نقشه و طرح دشمن است برای اینکه ما را مشغول به خودمان کند. غفلت میکنیم؛ همه همت یک شیعه میشود کوبیدن سنی، همه همت یک سنی میشود کوبیدن شیعه. خوب، این خیلی تأسفآور است و دشمن این را میخواهد. نقطه مقابلش هم هست: یک عده بلند شوند بروند قم، لابهلای کتابهای شیعه را نگاه کنند، ببینند کجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عکس بگیرند، بیایند تو محافل سنی پخش کنند، ببینید آقا! این کتابهای شیعه است. یا یک گوینده نادان، غافل یا مغرضی روی منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدی بزند؛ این را نوار کنند، سیدی کنند، بروند اینجا آنجا پخش کنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین کنند، او را به این بدبین کنند. این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحکم» یعنی چه؟ یعنی همین دیگر. وقتی تفرقه پیدا شد، وقتی نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتی یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعی است که با هم همکاری نخواهیم کرد. همکاری هم اگر بکنیم، با هم صمیمی نخواهیم بود. این همان چیزی است که دشمن دنبال اوست. هم عالم شیعه، هم عالم سنی، باید این را بفهمند، این را درک کنند.
23/2/1388 در دیدار نخبگان سنی و شیعه کردستان بهجت عارفان(رحمتاللهعلیه): شریک جرم قتل شیعیان نشویم حضرت آیتاللهالعظمی بهجت درباره برخی از رفتارها به نام عیدالزهرا فرمودند: «چه بسا… این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد؛ دراینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود». کتاب «در محضر حضرت آیتالله العظمی بهجت»، ص ۱۳۸ حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی: مگر نگفته بودم سر درس من توهین به خلفاء ممنوع است! ماجرا از آنجا آغاز شد که آیتاللهالعظمی وحید خراسانی در حین درس، روایتی از کتاب تفسیر کبیر امام فخر رازی را قرائت کردند و در حین قرائت این روایت درباره خلیفه دوم اهل تسنن، عمربنخطاب، پس از نام ایشان، عبارت «رضی الله عنه» را بهکار بردند. پس از این عدهای از طلاب با صدای بلند کلماتی را خطاب به خلیفه دوم بیان کردند که این عمل با واکنش صریح حضرت آیتاللهالعظمی وحید خراسانی روبهرو شد. در این هنگام، مرجع تقلید شیعیان، با عصبانیت خطاب به توهینکنندگان فریاد زدند: «مگر نگفته بودم سر درس من از اینگونه کلمات بهکار نبرید!» همزمانی این واکنش آیتاللهالعظمی وحید خراسانی با ایام سوگواری شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) میتواند نشان از عدم جواز توهین به خلفا و مقدسات اهلسنت در پوشش احترام و ارادت به اهلبیت (علیهمالسلام) باشد
----------------------------------------------------------------- امام علی علیه السلام: العلماء حکّام علی النّاس علما حاکمان بر مردمند ------------------------------------ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا (أحادیثنا) فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدایم. ------------------------------------------------------------- توصیه امام صادق به شیعیان درباره اهل سنت: به عیادت مریض های اهل تسنن بروید ! امانت آنها را ادا كنید! به نفع آنان در دادگاه شهادت دهید! در تشییع جنازه مردگان آنها حضور پیدا كنید ! در مساجد آنها نماز بگذارید ! تا بگویند كه فلانی جعفری است بگویند فلانی شیعی است كه این گونه عمل می كند و این من را خوشنود میسازد ! « من صلی معهم فی الصف الأول كان كمن صلی خلف رسول الله » كسی كه به همراه برادران اهل تسنن در صف اول نماز جماعت شركت كند مانند كسی است كه پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز خوانده و به او اقتدا كرده باشد ! یاحق |
|||
۱۲:۳۱, ۱۲/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۲/فروردین/۹۲ ۱۸:۱۸ توسط أین المنتظر.)
شماره ارسال: #4
|
|||
|
|||
دوست عزیز توصیه های امام صادق را بنده هم خوانده هم
حتی تک تک مطالبی را که ذکر کرده اید هیچ یک را مانع تبیین حق از باطل که به آن امر موکد شده است نمیابم قبلاً هم در پیام خصوصی از من پرسیدید جواب هم گرفتید:
اهل سنت چند دسته هستند اگر شخصی حق بر او عرضه شد یعنی اثبات شد برایش حقانیت امیرالمومنین و بعد باز عناد ورزید نسبت به اقرار حقانیت مولا و غاصب بودن عاصبان و نسبت به دشمنان اهل بیت که دشمنان خدا هستند محبت داشت بله باید نسبت که چنین کسی دشمنی ورزید! که از لوازم ایمان است! بلکه از مهمترین لوازم ایمان است هر قدر بخواهید در این موضوع میتوانم در حد وسعم پاسخ را بر اساس آیات قرآن و روایات شرح کنم اما اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت جاهل هستند نسبت به بسیاری از حقایق همانطور که سیره ی خود اهل بیت هم دشمنی با کسانی نبوده که به علت جهل به اهل بیت حتی توهین می کرده اند! اما محبت ورزیدن قلبی غیر از حفظ احترام است و غیر از رعایت حقوق متقابل جماعت اسلام نسبت به یکدیگر است محبت قلبی ورزیدن نسبت به کسی که محبت دشمن اهل بیت در قلبش وجود دارد با لوازم ایمان مغایرت دارد! بخش کوچکی از آیات و روایاتش هم بالا تقدیم شده است نمی شود یک دست در گردن حسین بن علی و دوستارانش انداخت و دست دیگر را در گردن شمر و پایه گذاران سقیفه و دوستارانشان اگر مایل بودید آیات و روایات در این زمینه تقدیم میشود
نظری هم بیافکنید: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى كه دوست دارد در كشتى نجات سوار شود و به ريسمان استوار الهى تمسّك جويد، بايد على عليه السّلام را دوست بدارد و با دشمنانش، دشمن باشد، سپس به ائمه هدايت، از فرزندان او پيروى نمايد، زيرا آنان جانشينان و اوصياى من و حجّتهاى خدا پس از من بر مردمند، و سروران و راهبران پرهيزگاران به سوى بهشت، همانها هستند، حزبشان، حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنانشان حزب شيطان است. ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج2، ص: 364 حنش بن معتمر گويد: بر امير المؤمنين على بن ابى طالب (علیه السلام) در حالى كه در رحبه (محلّى در كوفه) تكيه زده بود داخل شدم و گفتم: السّلام عليك يا امير المؤمنين و رحمة اللَّه و بركاته، چگونه صبح كردى؟ حضرت سربلند كرد و جواب سلام مرا داد و فرمود: صبح كردم در حالى كه دوستدار دوستان، و صبركننده بر دشمنى دشمنانمان هستم، همانا دوست ما در هر شبانه روز منتظر راحتى و گشايش است، و دشمن ما بناى كار خود را بر پايهاى نهاده كه سخت نااستوار و لغزان است، اين بناى او بر لب پرتگاهى است كه وى را در آتش دوزخ مىافكند. اى ابا المعتمر براستى كه دوست ما نمىتواند ما را دشمن بدارد، و دشمن ما نمىتواند ما را دوست بدارد، همانا خداى متعال دلهاى بندگان را بر دوستى ما سرشته، و دست از يارى دشمن ما شسته، پس دوست ما توان دشمنى ما، و دشمن ما توان دوستى ما را ندارد، و هرگز دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك دل نگنجد زيرا كه «خداوند براى يك مرد دو دل در درونش ننهاده است» تا با يكى گروهى را و با ديگرى دشمنان همان گروه را دوست بدارد. امالى شيخ مفيد-ترجمه استادولى، متن، ص: 259 ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِه(4- احزاب) امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه میفرمایند: خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريد خداوند در درون هیچ کس دو قلب قرار نداده که با یکی گروهی را و با دیگری دشمنان آنها را دوست بدارد. تفسیر قمی، ج2،ص149 (۱۲/فروردین/۹۲ ۲:۴۲)UNNAMED نوشته است: بدون شک توهم پوچی است که کسی متوهم شود که تبیین حق از باطل بر اساس ادله ی قرآنی و منابع خود اهل سنت توهین یا تفرقه افکنی است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و بدون شک از اولی ترین بدیهیات است که توهین جایگاهی در بحث اعتقادی و علمی ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
|||
۱۷:۱۴, ۱۲/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۲/فروردین/۹۲ ۱۷:۴۲ توسط UNNAMED.)
شماره ارسال: #5
|
|||
|
|||
نقل قول:UNNAMED نوشته است: (۱۲/فروردین/۹۲ ۱۲:۳۱)علی 110 نوشته است: بدون شک توهم پوچی است که کسی متوهم شود که تبیین حق از باطل بر اساس ادله ی قرآنی و منابع خود اهل سنت توهین یا تفرقه افکنی است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! سلام و عرض ادب دست شما درد نکنه.....حالا ما شدیم متوهم!! ![]() اگه اینطوری بخوای با برادران اهل سنت بحث بکنید به جای اینکه بیان سمت شیعه میرن سمت وهابیت!!! من همچین حرفی زدم؟ برادر، نقل قولی که در پست قبل آورده ام را دوباره بخوانید(قسمت آبی): نقل قول:در اینجا یاد سخنان مقام معظم رهبری افتادم که ایشان در نماز جمعه و جای دیگر هم فرموده بودند : ما هرگز از «غدیر» و از «الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی» دست بردار نیستیم و از معتقداتمان دست بردار نیستیم( و با کسی هم که مخالف ما باشد دعوا نمیکنیم)، آقا به نقل از ثقه ای در جلسهای فرموده بودند: تاریخ را همانطور که هست بگویید، اما جریحه دار نکنید، سب و لعن نکنید، حرف متینی است، من نیز این سخنان را با ادله خود اهل سنت و به طور علمی نقل کردم تا حقایق روشن شود. (۱۲/فروردین/۹۲ ۱۲:۳۱)علی 110 نوشته است: و بدون شک از اولی ترین بدیهیات است که توهین جایگاهی در بحث اعتقادی و علمی ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! پس خواهشا از دوستان بخواهید از حمایت توهین کننده گان و فتنه انگیزان دست بردارند! هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و سنیها وجود ندارد و بنده خادم همه عراقیها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم، دین اسلام دین محبت است و از اینکه دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیندازند شگفت زدهام. اختلاف میان شیعه و سنی تنها در مسائل فقهی منحصر است. شیعیان باید پیش از اهل تسنن به دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی سنیها بپردازند. گفتمان ما بر دعوت به وحدت استوار است و بنده بارها گفته و باز هم می گویم که نگویید سنیها برادرانمان هستند بلکه آنها نفس و جان ما هستند. من به خطبههای نماز جمعه اهل سنت بیشتر از خطبههای شیعیان گوش می دهم.بنده در پژوهشهای فقهی از فتوای اهل سنت یاد می کنم، ما در کعبه و نماز و روزه متحد هستیم. زمانی که سنیها در دوران دیکتاتوری به من میگفتند که شیعه شدهاند علت تشیع را از آنان می پرسیدم که تاکید می کردند ولایت اهل بیت(علیه السلام) را پذیرفتهاند. من به آنها میگفتم که علمای سنی از ولایت اهل بیت(علیه السلام) دفاع کردهاند. شهروندان سنی همانند شیعیان در قبرهای دسته جمعی زنده به گور شدند. من از همه کسانی که در پی حقوق خود هستند حمایت خواهم کرد.
<حضرت آیت الله سیستانی> |
|||
۱۹:۲۰, ۱۲/فروردین/۹۲
شماره ارسال: #6
|
|||
|
|||
(۱۲/فروردین/۹۲ ۱۷:۱۴)UNNAMED نوشته است: سلام خدمت شما من شخص مشخصی را خطاب نداده ام که می فرماید شما را متوهم خطاب کرده ام متوهم کسی است که می پندارد بحث علمی و منطقی و بدون توهین درباب تبیین حق و باطل مصداق تفرقه افکنی است! و تمام حرف ما هم در این پست فقط همین جمله است که: بیان حقایق مسلم بر اساس ادله ی قرآنی و خود منابع اهل سنت منافاتی با وحدت ندارد و تفرقه افکنی نیست (۱۲/فروردین/۹۲ ۱۷:۱۴)UNNAMED نوشته است: اگر کسی فکر کند که مراد از این سخن اختلاف درباب مسائل اعتقادی بین شیعه و سنی است حتماً سر سوزنی از عقاید این دو دسته اطلاعی ندارد اگر اختلافی نبود این همه خون دل خوردن و احتجاجات امیرالمومنین و حضرت فاطمه و سایر ائمه ی معصومین و علمای شیعه در طول 1400 سال بر سر چیست؟ روز قیامت که میشود: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً (71-اسراء) روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان بخوانيم، نامه هر كه به دست راستش داده شود، چون بخواند بيند كه به اندازه رشته باريكى كه درون هسته خرماست، به او ستم نشده است. (71) آِیا اختلافی وجود ندارد بین کسی که معتقد است امام و پیشوای بر حق بعد از رسول خدا امیرالمومنین است و کسی که معتقد است جانشین بر حق رسول خدا خلیفه ی اول است آیا تفاوت بنیادی در مسئله ای که در بهشتی و جهنمی شدن افراد و سرنوشت ابدی افراد نقش دارد اختلاف واقعی نیست؟ ![]() بدیهیات را منکر نشویم بهتر است دوستان |
|||
۱۹:۴۰, ۱۲/فروردین/۹۲
شماره ارسال: #7
|
|||
|
|||
مجلسى (رحمة الله علیه):- مقصود از جماعت مسلمين همان امامان بر حقّند و كسانى كه بدانها گرويدند زيرا آنها به يك روش و عقيده اند كه در آن اختلافى نيست
چنانچه در معانى الاخبار از صدوق نقل شده است از امام صادق (علیه السلام) كه پرسيدند از رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) كه جماعت امّت كيانند؟ فرمود: جماعت امّتم اهل حقّند گر چه اندك باشند و فرقه و دسته بندى ها أهل باطلند گر چه بسيار باشند و روايت ديگر از عبد اللَّه بن يحيى علوى آن را به رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) رسانيده كه از آن حضرت سؤال شد: جماعت امّتت چيست؟ فرمود: آنها كه بر حق باشند گر چه ده تن باشند. و در روايت ديگر مردى نزد امير المؤمنين (علیه السلام) آمد و گفت: مرا خبر ده از سنت و بدعت، هر آن چيزى است كه بعد از او پديدار گرديده است، جماعت اهل حقّند اگر چه كم باشند و تفرفه اهل باطلند اگر چه بسيار باشند. أصول الكافي / ترجمه كمرهاى، ج3، ص: 724 |
|||
۱۹:۴۳, ۱۲/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۲/فروردین/۹۲ ۱۹:۴۴ توسط وحید110.)
شماره ارسال: #8
|
|||
|
|||
به اندازه کافی در این مورد صحبت شده است در تالار .
طبق تکلیف عمل میکنیم . نشر حقیقت به صورت محترمانه و منطقی وقت گذاشتن بر سر موضوعی که بار ها و بار ها در ورد ان صحبت شده به جز اتلاف وقت چه سودی دارد؟!! در پناه خدا |
|||
۱۹:۴۹, ۱۲/فروردین/۹۲
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۲/فروردین/۹۲ ۱۹:۵۰ توسط علی 110.)
شماره ارسال: #9
|
|||
|
|||
به علاوه اگر این جمله را که: اهل سنت و شیعه هیچ اختلاف واقعی ندارند را مبنی بر مسائل اعتقادی بگیریم مانند این است که بگوییم حق مانند باطل است
یا اصلاً حق و باطلی وجود ندارد عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ علي با حقّ است و حق با علي. هر کجا علي باشد، حق هم آن جاست. الأمالي (للصدوق)، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالي (للطوسي)، ص 548؛ کفاية الأثر في النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذي، ج 5، ص 633؛ الإمامه و السياسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحيحين، ج 3، ص 135؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104. |
|||
۲۰:۵۹, ۱۲/فروردین/۹۲
شماره ارسال: #10
|
|||
|
|||
نگویید سنیها برادرانمان هستند بلکه آنها نفس و جان ما هستند.( حضرت آیت الله سیستانی) کاش سخن بالا در عمق جانمان ریشه کند و بعد در موارد سنی وشیعه گفتگو کنیم . و حال یک سوال: آیا در شرایطی که جان انسانهای بیگناه در حال ریختن است ، آیا جایی که اسلام در خطر است ، آیا در جایی که دشمن در پشت دروازه های شهر است ما باید بر سر این بحث کنیم که حق با کیست ؟ آیا حرف حق را در هر زمان و هر مکان باید زد . چه بسیار حق گویی هایی که تفرقه انگیز بوده اند ! معنای حد و حدود وحدت را من از این جمله که خلیفه دوم بارها در مورد مولا علی علیه السلام گفته فهمیدم : لولا علی لهلک العمر ! اگر علی نبود عمر هلاک می شد ! |
|||
|
![]() |
1 میهمان |