بارون...
|
۲:۴۸, ۱۳/آبان/۹۳
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۳/آبان/۹۳ ۱۷:۳۵ توسط یااباصالح.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
این بارون شدید تو این محرم منو ياد این شعر انداخت بخوانيد و لذت ببرید
. داری از قصد می زنی یک ریز با سر انگشت خود به شیشه ی من قطره قطره نمک بپاش امشب روی زخم دل همیشه ی من تو که در کوچه راه افتادی همه جا غیر کربلا بودی! با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ روز آخر که جنگ راه افتاد سایه ی تشنگی به ماه افتاد هر طرف یک سراب پیدا شد چشمهامان به اشتباه افتاد مهر زهرا مگر نبودی تو؟ تو که با مادر آشنا بودی با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ مادری در کنار گهواره لب گشود و نگفت هیچ از شیر تو نباریدی و به جات آن روز از کمانها گرفت بارش تیر تو که حال رباب را دیدی تو به درد دلش دوا بودی با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ وقتی آن روز رفت سمت فرات در دلش غصه های دنیا بود تو اگر در میانمان بودی شاید الآن عمویم اینجا بود عشق از تو می بارید قبل تر ها چه بودی با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟ السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین٬ و علی اولاد الحسین ٬ و علی اصحاب الحسین |
|||
|
۱۴:۱۵, ۱۳/آبان/۹۳
شماره ارسال: #2
|
|||
|
|||
حسیـــن یک دل داشـــت که به خــــدا داد
و خـــــدا عاشــــق حسین شد و دل ِ همـــــه را برد بـــــــرای حسین... " اَللّهُــمَّ اجْعَلْنی عِــنْدَکَ وَجیــهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْـــهِ السَّـــلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ " |
|||
|
۱۷:۱۹, ۱۳/آبان/۹۳
شماره ارسال: #3
|
|||
|
|||
هروقت سیلی خوردی، بگو : یا زهرا
هروقت دستت رو بستند ، بگو: یا علی هروقت بی یاور شدی ، بگو : یاحسن هر وقت آب خوردی، بگو : یاحسین هر وقت شرمنده شدي بگو: ياعباس اما اگر تشنه شدی، آب نخوردی،بی یاور شدی،دستت رو بستند،سیلی خوردی،شرمنده شدي بگو : "امان از دل زینب" |
|||
|
|
کاربرانی که این موضوع را مشاهده می کنند: |
1 میهمان |