نکاتی کلیدی و ارزشمند برای پیمودن راه خدا... (ویژه)!
|
۱۳:۰۰, ۶/تیر/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۶/تیر/۹۱ ۱۳:۰۶ توسط علی 110.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
بسم ا... الرحمن الرحیم
سلام عرض شد در این تاپیک قصد دارم به مرور برخی از مطالب بسیار ارزشمندی که از استاد و سایر دوستانشون یا از استاد استاد در راه بندگی آموختم و خیلی به درد خودم خورده رو تقدیم کنم به مرور، خودمون که خیلی عمل نمیکنیم لااقل زکاتش رو بدیم ![]() ![]() ![]() ![]() همونطور که قبلاً در اینجا هم گفته بودم من یه دوست خیلی باحالی دارم از دوران دانشجویی که اس ام اسهای بسیار ارزشمندی گه گاه برام میفرسته یکی از این اس ام اس ها این بود نقل قول: خوب من به شدت به فکر فرو رفتم در مورد همون جمله ای که آبی رنگ و بُلدش کردم زنگ زدم به استاد و ازشون پرسیدم: استاد بر طبق این فراز مناجات شعبانیه من چه کنم تا خدا محبت خودش رو بگذاره در قلب من تا من بتونم ترک معصیت کنم چون من میدونم زورم به نفسم نمیرسه! ایشون گفتن باید زیاد به نعمتهایی که خدا بهت داده در خلوت فکر کنی! گفتم استاد این راه برای من فکر نمیکنم خیلی راه گشا باشه! گفت هست، منتها ما معمولاً هیچ وقت عمیق فکر نمیکنیم، سطحی و گذرا، در نتیجه ی این تفکر سطحی و گذرا در مورد نعمات خدا اثرش هم برامون سطحی و گذراست دیدم راست میگن، مثلاً همین چشم، عمیق بشینیم فکر کنیم ببینیم اگه یه دفه مثلاً کور بشیم چی میشه؟؟؟؟؟ عمیق بشینیم در مورد همین فکر کنیم یا همین ستار العیوبی خدا عجب نعمتی هست ، اگه یه بار مفتضح بشیم چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعدش گفتن بهتر با حاج آقا فلانی صحبت کنی و از ایشون هم بپرسی، ایشون از من قویتر هستند و بهتر میتونن راهنماییت کنن، من اینقدر بلدم! الله اکبر، مردانی که رنگ و بوی خدایی میگرن چه قدر با ماها فرق دارند، همین نوع برخوردشون چه قدر فرق میکنه با استادای دانشگاه ما، خدا وکیلی چند نفر از استادا الان اگه یه سوالی رو جواب بدن میگن برو از استاد فلانی هم بپرس از من قویترند ، من همین قدر بلدم؟؟؟؟ این خودش یه درس عملی بزرگ هست برای همه ی ما من خیلی خیلی خدا رو شکر کردم ، چون حاج آقا فلانی در حقیقت شاگرد اول استادِ استاد هستند و فوق العاده بی نظیر هستند و همین ارتباط تلفنی هم توفیقی است برای امثال من که استاد به من این اجازه رو دادند و حتی یه جورایی امر کردند که برای گرفتن جواب سوالم به ایشون زنگ بزنم! اما یه دُر و گوهر بسیار گران بها استاد به من هدیه دادند در باقی صحبتهایی که با من داشتند! در ادامه ی صحبتم با ایشون بحث شد از توفیق، که آقا اصلاً نشانه ی اینکه خدا به من توفیق داده و عنایت ویژه اش شامل حالم شده چیه؟ بسیار توجه کنید به پاسخ حضرت استاد گفتند: نشانه های زیادی داره که توفیق شامل حال آدم شده یا نه، اما دو تا از مهمتریناش ایناس: 1- اگه خدا به آدم اجازه بده که انسان با خدا خلوت کنه و از این خلوت هم لذت ببره این یکی از مهمترین نشانه های توفیق هست!!!!!!! من دیدم خلوتی که به اونصورت بدبختانه وجود نداره، تازه اگر هم وجود داشته باشه لذت خاصی حس نمیکنم، خاک برسرم، گیر معاصی هستیم و توبه ی جانانه ای میخواهد تا این گیر و گورها باز شود تا خدا اجازه بده آدم باهاش خلوتی کنه! - بعد اضافه کردند و اما دومین نشانه ی بسیار مهمی که نشان از این هست که خدا توفیق نصیب آدم کرده این هست که: 2- آدم گره از کار مردم باز کنه، خیرش به مردم برسه، و گفتند این شدیداً در باز شدن راه انسان به سمت خدا اثر داره!!! و اینکه اگه آدم ببینه رجوع مردم بهش زیاد شده و خدا هم اسبابی رو فراهم کرده که بتونه حاجاتشون رو براورده کنه و گره از مشکلاتشون باز کنه این از مهمترین نشانه های توفیق هست و اینکه خدا بهش عنایت ویژه کرده که گذاشته کار بنده هاش رو راه بندازه و گره کار بندگانش به دستش باز بشه دوستان این دوتا معیار بسیار کاربردی ملموس و کیلیدی هست که بفهمیم الان وضعمون چه جوری هست ، خدا با ما حال میکنه یانه، توفیق و عنایت ویژه خدا شامل حالمون شده یا نه... و اما جواب شاگرد اول استادِ استاد به این سوال که: بر طبق این فراز مناجات شعبانیه من چه کنم تا خدا محبت خودش رو بگذاره در قلب من تا من بتونم ترک معصیت کنم جان من ببینید چه جواب حیرت انگیز و دقیقی به من دادند! گفتند: اولاً این فراز مناجات شعبانیه نقل قول: مال من و شما و در مرحله ی ما نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مال اولیای خدا است در مرحله ی ترک اولا و ترک هر آنچه از منِ خودشون باقی مونده که جز با تابش عشق خدا به دلشون نمیتونن بهش دست پیدا کنند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد گفتند: برای امثال من و شما همون مجاهده فعلاً لازم هست خیلی خیلی خیلی نکته مهم است دوستان ایشان خیلی دقیق فهمیدند که در نفس چموش بنده چه چیز نهفته که اساساً این سوال رو پرسیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ایشون فهمیدن که من از روی تنبلی میخوام یه جورایی پُلیتیک و میونبری بزنم به بهانه ی عدم توان مقابله و مبارزه و مجاهده و یه میانبوری بزنم و بپیچونم این مجاهد رو! بعد ادامه دادند راه برای من و شما و امثال ما در مرحله ی ما مجاهده است (داخل پرانتز ببینید چه قدر بزرگوارند ، من رو با خودشون یکی میکنند در کلام ![]() بعدش من گفتم ، حاج آقا خوب من که زورم نمیرسه آخه، هی دو قدم میرم جلو هی چنان خرابکاری میکنم که اصلاً نمیشه گفت ، مثل چی میخورم زمین!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جمله ی گوهر باری گفتند: گفتند: عیبی نداره هر بار میخوریم زمین باز با تضرع بیشتر به درگاه خدا و توسل بیشتر به اهل بیت بلند میشیم!!!!!!!!!!!!!!!!! خلاصه گفتند فکر میونبور و راه اس ام اسی و تلفنی و کپسولی و آمپولی برای آدم شدن از ذهنت خارج کن، باید جون کند این عبارت باید جون کند هم مال خودشون هست!!!!!!!!!!! ![]() بعد ادامه دادند گفتند توی قرآن گفته إن الله یحب التوابین، إن الله یحب المحسنین، إن الله یحب متوکلین، إن الله یحب المتطهرین و.... گفتن خدا میگه من توبه کنندگان و نیکوکاران و متوکلین و پاکیزگان و... دوست دارم در گام اول ما باید سعی کنیم شبیه بشیم تا اونجایی که میتونیم به کسانی که خدا گفته دوستشون داره بعد که ما شبیه شدیم درحد توانمون به کسانی که خدا گفته من اونا رو دوست دارم، خود خدا محبتش هم میگذاره در قلبمون بعد اضافه کردن، البته هیچ مسئله ای هم نیست که ما در همین مرحله هم از خدا بخواهیم که خدا محبتش رو بگذاره در قلبمون، اما مطلقاً به این معنا نیست که ما در این مرحله سر سوزنی بخوایم به این بهانه که ما نمیتونیم ترک معصیت کنیم از مجاهده کم بگذاریم! اساس مجاهده است ولو که هزاران بار هم بخوریم زمین و راهی جز این نیست باید زحمت کشید و جون کند! پدر و مادر حقیر رو هم... ![]() |
|||
۲۱:۲۵, ۶/تیر/۹۱
شماره ارسال: #2
|
|||
|
|||
یه روز استاد داشت از تفاوت اولیای خدا با ما صحبت میکردن
یه جمله گفتن خیلی جالب! گفتن: اولیای خدا، خیلی از چیزهایی رو که ما خیلی سفت میگیریم شل میگیرند خیلی از چیزهایی رو هم که ما خیلی شل میگیریم اونا خیلی سفت میگیرند مصداقاش رو خودتون دیگه میدونید نیازی نیست فکر کنم بیشتر توضیح بدم... |
|||
۱۴:۰۳, ۱۵/تیر/۹۱
شماره ارسال: #3
|
|||
|
|||
استاد میگفتند:
آدم برای طول روز 3 چیز نیاز داره 1- قرائت قرآن 2- یک سجده ی طولانی در روز 3- مناجات و خلوت با خدا بعد از مکثی که میخواستند حواسمان را بیشتر جمع کنیم گفتند: البته یک چیز چهارمی هم هست: خدمت به خلق |
|||
۱۷:۲۹, ۱۹/تیر/۹۱
شماره ارسال: #4
|
|||
|
|||
نقل قول: متأسفانه بسیازی از ما از دین و از حقایق، تنها در پی یادگرفتن الفاظی هستیم که آنها را به دیگران تحویل دهیم و هیچگاه در صدد این نیستیم که آیا مطالبی که یاد گرفته ایم و به حساب خودمان با یادگرفتن آنها خود را مسلمان میدانیم اعتقاد قلبی ما شده یا خیر؟! نقل قول: بالاخره حقیر با اینکه در آن وقت بیش از بیست و دو سال از عمرم نگذشته بود عرض کردم: |
|||
۲۱:۴۳, ۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #5
|
|||
|
|||
سلام
با استاد تماس گرفتم گفتم استاد من مشکل اساسی در بحث اخلاق دارم یعنی خلق و خوی من از اون چیزی که باید باشه فرسنگها فاصله داره چه کنم؟ گفتند: نقل قول: اولاً دعای مکارم الاخلاق (دعای 20 صحیفه ی سجادیه و تنها دعایی که در مفاتیح هم ذکر کرده شیخ عباس قمی) را زیاد بخوانو اما برسیم به گلدن پینت استاد گفتند: نقل قول:بعد گفتند نقل قول:بعد گفتند علی آقا راه خدا آسون هست سخت نگیر بعد من گفتم استاد قبول ولی یا من خیلی تنبلم یا خیلی عجولم یه خنده ای کردند پشت تلفن گفتند: هر دوش هست علی آقا ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() یاعلی |
|||
۱۷:۴۱, ۳/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #6
|
|||
|
|||
سلام
گفتند: نقل قول:در این ماه بیشتر قرآن و مناجات به ویژه در سحرها گفتند: نقل قول:مکرر سعی کن دعاهای 43 و 44 و 45 صحیفه را بخوانی گفتند: نقل قول: دعای وداع ماه رمضان را زیاد بخوان!!!!!گفتم دعای وداع را الان بخوانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتند: نقل قول:باید الان بخوانی تا اولاً بفهمی در چه ماهی هستی و ثانیاً بدانی باید در این ماه چه بکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!و گفتند: نقل قول:تا میتوانی استغفار کن!التماس دعا |
|||
۱۹:۳۰, ۶/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #7
|
|||
|
|||
دیشب رفته بودم هیئت رفقا
موقعی که داشتم کفشم رو در میاوردم یه دفه یکی همینجوری شروع کرد به هول دادن من (خیلی جالبه من معمولاً این موقع ها عصبانی میشم) ولی خیلی اتفاقی گفتم به به ، به به ، به به خلاصه من رو هول دادن توی دیوار ولی من میگفتم به به بعد من رو دوتا ماچ کردن و گفتند: تا رسیدن تا نوک قله همینجور هولت میدن و بالا پایینت میکنند و بلا سرت میاد باید تا اون نوک قله بگی به به!!!!!! بعد گفتند: وقتی من که یه بنده ی حقیر و عاجز خدا هستم، این قدر از این به به تو خوشم میاد و ماچت میکنم ببین خدا باهات چیکار میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد گفتند امام حسین توی گودی قتلگاه چی گفتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الهی رضاً به رضائک و مطیعاً لأمرک خدایا راضیم به رضای تو و مطیعم نسبت به امر و خواست تو! |
|||
۰:۰۰, ۲۳/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #8
|
|||
|
|||
وقتی ما جدول ضرب بلد نیستیم حرف از و انتگرال زدن و از انتگرال پرسیدن....
شاگرد اول استادِ استاد: نقل قول: وقتی ما مقدمات را هم فراهم نکرده ایم از مؤخرات بپرسیم [b]هم دروغ گفته ایم و هم خود را سرگردان کرده ایم زیرا مشکل ما مقدمات است و باید آن را حل کنیم و با پرسیدن و توجه به موخرات از مقدمات غافل شده نه میتوانیم مؤخرات را دست یابیم و نه به فکر مقدمات هستیم و بنابر این به طور سرگردان درجا مینزنیم!!!!!!! [/b]مقدمات یعنی شرعی و دینی زندگی کردن!!!!!!!!!!!!!!!!! این مقدمات را باید هر چه سریعتر درست کنیم و برای آن کسب علم لازم است زیرا باید بدانیم دینی زندگی کردن یعنی چه بر چه اساس است، تا بتوانیم عمل کنیم، وقتی ما در نحوه ی برخورد با پدر و مادر و همسر و ... مانده ایم از حضور قلب در نماز بپرسیم مسخره است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! [/b] حالا هی بلند شید برید کتب عرفانی بخوانید شرح فصوص ابن عربی بخوانید بابا جون تو الف ب اش ما جاهلیم و عامل هم نیستیم و در جا میزنیم مسخره است که بروید سراغ به اصطلاح مطالب عرفانی و حرف از تجرد و مراتب سلوک زدن ما که صله رحممون تعطیل است و حسن خلقمان تعطیل است و ترک معصیتی در کارمان نیست و نماز اول وقتمان روی هواست و .... حتی جاهل به برخی از احکام مبتلابه خودمان هستیم که جزو واجباتمان است آخر خود را مسخره کرده ایم که دنبال مطالب عرفانی هستیم جز جهل و حجاب تاریکی چیزی بر ما نیافزاید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
|||
۰:۱۷, ۱۶/شهریور/۹۱
شماره ارسال: #9
|
|||
|
|||
امشب رفته بودم هیئت یک سری از شاگردان استادِ استاد در تهران
یکی از بزرگان و قدیمی های هیئت یه دفه گفت: هر چی فکر میکنم یه حدیثم به ذهنم نمیرسه... و بعد سکوت کرد، من با خودم داشتم فکر میکردم که چه طور ممکنه همچین کسی یه حدیثم به ذهنم نمیرسه ؟ توی این فکرا بودم که یه دفه سکوتش رو شکست و ادامه ی جملش رو گفت: که بهش درست عمل کرده باشم و بعد من تازه متوجه شدم که بـــــــــــــــــــــــــــــــله چی گفتند ایشون گفتند: نقل قول: هر چی فکر میکنم یه حدیثم به ذهنم نمیرسه...که بهش درست عمل کرده باشم و من نیز هرچه فکر کردم... ![]() |
|||
۱۶:۰۳, ۱۴/آبان/۹۱
شماره ارسال: #10
|
|||
|
|||
نقل قول: ما به خودمون که مراجعه میکنم و مکاید نفسانی خودمون رو که مشاهده میکنیم، میبینیم که درهمین پله های اولش موندیم توضیحات ارائه شده امیدوار است که تا حدی تبیین گر این دو کلام نورانی باشد که: امير المؤمنين (علیه السلام) فرموده است: هر كس به عيب خود بنگرد، از عيب ديگران غافل مىشود روضة الواعظين-ترجمه مهدوى دامغانى، ص: 741 و
امام رضا عليه السّلام فرمود: از ما نيست كسى كه هر روز به حساب خود نرسد، اگر كار نيك انجام داده از خدا توفيق فزونيش كند، و اگر كار بدى كرده استغفار نمايد و توبه كند.
مشكاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى متن 523 فصل اول: در عيبهاى نفس و مجاهده با خواهشهاى نفسانى ..... ص517
|
|||
|
![]() |
1 میهمان |