سیاست خارجی در حکومت اسلامی
|
۱۵:۰۶, ۴/آذر/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۷/فروردین/۹۳ ۲:۴۷ توسط مجید املشی.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع پروژه: امکان سنجی و بررسی ابعاد سیاست خارجی و رابطه ی جمهوری اسلامی با کشور های دیگر ، از جمله کشورهایی که مورد بررسی قرار میگیرند: - کشورهای اسلامی که از مسیر اسلام ناب خارج شده اند ---کشور های اهل سنت ---شیعیان - کشور های شرقی - کشور های مسیحی - کشور های کمونیست - ایالات متحده ی آمریکا (ویژه) - رژیم صهیونیستی اسرائیل البته این پروژه رو طوری مینویسیم که متعلق به زمان خاصی نباشه و به وضع کنونی و نقد دولت و... نخواهیم پرداخت! در این پروژه از علوم سیاسی و روابط بین الملل ، روند دیپلماسی عمومی ، اعماق استراتژیک کشورها و اعتقادات ، و ان شاء الله از آیات و روایت اسلامی هم بهره خواهیم جست. بسم الله الرحمن الرحیم ، ابتدا ویژگی کشورهایی که حق داریم با اونها رابطه داشته باشیم رو از لحاظ قرآن بررسی میکنیم و سپس به مصداقها میپردازیم. این مطالب روز از سایت askquran.ir برداشتم ، البته سند آیات و احادیث کنارش هست. نکته: این مسائل به ظاهر در سطح تکنیکی و فردی مطرح شده ولی در سطح استراتژیک و بین کشوری هم میشه ازش استفاده کرد. نکته 2 : مسائل زیر اولویت ها را مشخص میکنند ، نگاه صفر و صدی درباره ی معیار های مطرح شده نباید داشت ، بلکه به هر کشوری در مورد معیار های زیر نمره ای بین صفر و صد میدهیم! برآیند همه ی معیار های زیر ما رو در تصمیم گیری در ساخت سیاست خارجی راهنمایی میکنه. يكي از مباحث بسيار مهم در مسائل اجتماعي، ميزان و نحوه ارتباط انسانها و به عبارتي، دوستيها و روابط دوستانه با يكديگر است. انسان از انتخاب دوست ناگزير است و محتاج به دوست. نكته مهم در اين ميان، تأثير بسيار زياد دوست بر شخصيت انسان است كه در آيات قرآن كريم و روايات معصومان عليهمالسلام، به اين موضوع اشاره شده است. در سوره فرقان خداوند حال برخي ظالمان را اينگونه بيان ميدارد: ‹‹(روز قيامت) روزي است كه ميبيني ظالم (از شدت حسرت) دست خود را ميگزد و (ميگويد:ايكاش با فلان شخص دوست نميشدم!›› امير المؤمنان سلام الله عليه ميفرمايد: كسي كه شخصيت او بر شما مشتبه شد و از دين او اطلاعي نداشتيد، به دوستانش نگاه كنيد؛ اگر آنان از اهل دين خدايند، پس آن شخص نيز بر دين خداست، ولي اگر دوستان وي بر غير دين خدا بودند پس بدانيد كه او نيز هيچ بهرهاي از دين خدا ندارد. 1 در مورد دوست، در احاديث مطالب زيادي بيان شده، اما در اين گفتار به فضل خداوند متعال با استفاده از آيات نوراني قرآن كريم، برخي شرايط و ملاكهاي انتخاب دوست را بيان ميداريم. 1. دوستی با خدا و اهل بیت (=ایمان) از نگاه قرآن كريم ميزان شخصيت انسانها رابطه مستقيمي با اعتقادات آنها دارد. كسي كه از گوهر با عظمت ايمان بيبهره باشد، شخصيت وي در حدي نخواهد بود كه ارزش رفاقت و دوستي را داشته باشد تا انسان بخواهد طرح دوستي با چنين كسي بريزد: يا ايهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقِّ ممتحنه/1 ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد. شما به آنان اظهار محبت ميكنيد؛ در حالي كه آنها به آنچه از حق براي شما آمده، كافر شدهاند. 2. احترام به مقدسات و مسائل ديني يا ايهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنْ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِياءَ … وَإِذَا نَادَيتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا مائده/ 57ـ 58 ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد! افرادي كه ايين شما را به باد استهزا و بازي ميگيرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ ولي خود انتخاب نكنيد… آنها هنگامي كه (اذان ميگوييد و مردم را) به نماز فراميخوانيد، آن را به مسخره و بازي ميگيرند. در اين دو آيه شريف خداوند صراحتاً از دوستي با كساني كه دين مسلمانان را به باد سخريه و استهزا ميگيرند، نهي فرموده است و به عنوان مثال و ذكر مصداق، بحث اذان را مطرح ميفرمايد.2 3. راستگويي يكي از مصاديق مهم اخلاق در زندگي انسان، صداقت و راستگويي است؛ چرا كه در حقيقت دروغ خود نوعي نفاق است و در آيات و روايات بسيار مذموم شمرده شده است و حتي در برخي از روايات كليد تمامي گناهان، دروغ بيان شده است.3 در رفاقت و دوستي نيز انسان يكي از ملاكهايي كه بايد در نظر داشته باشد، صداقت و راستي دوست است: يا ايهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ توبه/ 119؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد. در تفسير اين آيه شريف آمده است: «صداقت شرط و ملاك اساسي دوستي است و اگر به دوست و همراه انسان، صديق گفته شده است، بهخاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است». 4. دوستي دوطرفه اگر انسان قصد دوستي با كسي را دارد، بايد ببيند كه آيا طرف مقابل هم متمايل به اين دوستي هست يا نه؟ هَا أَنْتُمْ أُوْلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يحِبُّونَكُمْ آلعمران/ 119؛ شما كساني هستيد كه آنها را دوست ميداريد، اما آنها شما را دوست ندارند. آري، اگر دوستي يكطرفه باشد، باعث ذلت و خواري ميگردد و هرگز براي انسان سودمند نخواهد بود. چه خوش بي مهربوني هر دو سر بي كه يك سـر مهـربـوني دردسـر بي روی این دو مورد (بالایی و پایینی) در مورد آمریکا اساسی بحث دارم! 5. هماهنگی ظاهر و باطن همیشه افرادی در جامعه وجود دارند که هزار رنگاند؛ یعنی با هر کسی همانگونه سخن میگویند وبرخورد میکنند که او میپسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکنند و به هر رنگی که منافع مادیشان اقتضا کند، درمیآیند که خطر این افراد نیز بسیار زیاد است. وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیکُمْ الْأَنَامِلَ مِنْ الغَیظِ آلعمران/ 119؛ و هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: ایمان آوردهایم، اما هنگامی که تنها میشوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند. 6. خيرخواه بودن خداوند متعال در قرآن كريم مؤمنان را از دوستي با برخي گروهها همانند اهل كتاب، كفار و منافقين برحذر ميدارد و تعدادي از خواستهها و انگيزههاي شوم و پست آنان را اينگونه بيان ميفرمايد: يا ايهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَايأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَاعَنِتُّمْ آلعمران/118؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد! محرم اسراري از غير خود، انتخاب نكنيد؛ آنها از هر گونه شر و فسادي درباره شما كوتاهي نميكنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. 7. خوش اخلاقي يكي از دستورهاي دين مبين اسلام، خوش اخلاقي با ديگران است كه جايگاه بسيار والايي را داراست. خوش اخلاقي ،هم دوستيها را پايدار ميسازد و هم در جذب ديگران به سمت خود تأثير فوق العادهاي دارد: ادْفَعْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَينَكَ وَبَينَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِي حَمِيمٌ فصلت/ 34؛ بدي را با نيكي دفع كن، ناگاه (خواهي ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمني ميكند، گويي دوستي گرم و صميمي است. در مقابل، تحمل نكردن ديگران و تندخو بودن، باعث ميشود آنان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتي اگر انسان، بهترين مخلوقات و پيامبر باشد: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ آلعمران/ 159؛ به (بركت) رحمت الهي، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده ميشدند. خلاصه : 1- دشمن خدا و دشمن خودتان را دوست نگيريد 2- افرادي كه ايين شما را به باد استهزا و بازي ميگيرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ ولي خود انتخاب نكنيد 3- صداقت شرط و ملاك اساسي دوستي است 4- دوستی باید دو طرفه باشد 5- هماهنگی ظاهر و باطن طرف مقابل 6- محرم اسراري از غير خود، انتخاب نكنيد؛ آنها از هر گونه شر و فسادي درباره شما كوتاهي نميكنن 7- اخلاق خوب |
|||
آغاز صفحه 2 (پست فوق، اولین پست این موضوع می باشد) |
۱۲:۲۹, ۲۹/آذر/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۲۹/آذر/۹۱ ۱۲:۳۱ توسط Havbb 110.)
شماره ارسال: #11
|
|||
|
|||
مطلب شماره 4:
در زندگی حضرت حسین(علیه السلام) ،هم همینطور .... حضرت وقتی نامه ها براشون اومد و امر الهی بر این قرار گرفت که ایشون به کربلا بروند.... ایشون نتیجه این جنگ رو می دونستن که شهادت و اسارت و .... است... اما عمل به تکلیف کردند.... نقل قول:از زمان هلاکت معاویه که در رجب اتفاق افتاد امام علیه السلام از مدینه به سمت مکه حرکت کردند. علت این امر ببیعت خواستن یزید از امام حسین علیه السلام بود و امام از این امر امتناع کرده و به سوی مکه حرکت کردند رفتن به سوی مکه خود نیز حکمتی دارد . از آنجا که مکه محل حضور حاجیان از سراسر شبه جزیره عرب و حتی برخی کشورهای دیگر بود بهترین مکان برای آگاه کردن مردم از حکومت سفیانیان بود. مطلب شماره ی5: و اما داستان پیرو مدعی و حضرت امام صادق (علیه السلام) بدون شرح! که کاملا واضحه : نقل قول:ماءمون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد: همگی اینها دلالت بر این دارند که ما باید در کارها توکل کنیم به خدا. به این معنی که نتیجه ی کار با خداست و ممکن است طبق میل و خواسته ی شما نباشد ، شما حتی اگر از عاقبت ناخوش آیند کار آگاه باشید هم باید به تکلیف عمل کنید و راضی به رضای خدا باشید. در چنین مرتبه ای ، خود تشخیص دادن هم تکلیف امری مهم است! تکلیف محور بودن به این معنی نیست که اصلا هیچ توجهی نباید به نتیجه داشت. بلکه به معنی اصالت دادن به تکلیف است به طوری که گاهی خود نتیجه کار در تشخیص تکلیف کمک میکند. به عنوان مثال اگر کار خیری را به دو صورت بتوانید انجام دهید و علم به این داشته باشید که یکی از صورت ها بیشتر از دیگری ، گره از کار خلق باز میکند و از هر نظر بهتر است طبیعی است که همان صورت را انتخاب میکنید! |
|||
۱۷:۲۰, ۱/دی/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۱/دی/۹۱ ۱۷:۳۳ توسط Havbb 110.)
شماره ارسال: #12
|
|||
|
|||
مکتب تکلیف گرایی در اسلام ، در مقابل مکاتب نتیجه گرا و وظیفه گرای غرب
خوب است در این بخش که به مکتب تکلیف گرایی و عدم توجه به نتیجه در اسلام اشاره کردیم به مکاتب غربی یعنی نتیجه گرایی (و ماکیاولیسم) و وظیفه گرایی هم اشاره ای بکنیم. در مقابل مکتب اسلام ، غرب در مکاتب مختلف از جمله مکیاولیسم اصالت را به نتیجه داده و معتقد است که به هر روشی که ما به هدف برسیم قابل قبول است. و از آنجا که در غرب اخلاق گرایی موضوعیت ندارد در اکثر موارد برای رسیدن به هدف از دست زدن به انواع بی اخلاقی گری در مکتب نتیجه گرایی دریغ نمیکنند. و اما وظیفه گرایی که در ظاهر قرابت با تکلیف گرایی اسلام دارد ولی در باطن اینطور نیست. مهمترین تفاوت بین وظیفه گرایی و تکلیف گرایی این است که در تکلیف گرایی فرد مکلف با عقل خود تکلیف را تشخیص داده و آن را انتخاب میکند و انجام میدهد ولی در وظیفه گرایی ، بدون استفاده از عقل ، افراد فقط یه دنبال انجام وظیفه ای هستند که از مقامات بالایی به آنها مخابره شده است. در سخنان امیرالمونین علی علیه السلام، سه نوع عبادت بیان شده است که دو نوع آن عبادت بر مبنای نتیجه گرایی است و نوع سوم بر مبنای تکلیف! حضرت می فرماید که برخی خداوند را عبادت می کنند از ترس دوزخ که این عبادت بندگان است. برخی عبادت می کنند به شوق بهشت که این عبادت تجار است و برخی عبادت می کنند برای آنکه خداوند شایسته ی عبادت است و این عبادت احرار است. یعنی در حالت سوم که حالتی برتر و متعالی تر است، فرد به نتیجه کاری ندارد. بلکه آنچه را که تکلیف اوست و باید انجام دهد و با معیارهای عقلی سازگار است، انجام می دهد. این مطلب به صورت مشرح تر در اینجا توضیح داده شده است: نقل قول:وظیفه گرایی نتیجه گرایی تکلیف گرایی |
|||
۲۰:۴۷, ۱/دی/۹۱
شماره ارسال: #13
|
|||
|
|||
نتیجه گیری ای که از دکترین شماره ی 10 حمایت از مظلوم در سطح استراتژیک و دکترین شماره ی 11 تکلیف گرایی و عدم توجه به نتیجه در ساخت سیاست خارجی دینی میتوانیم بکنیم این است که اولا اگر از مظلومی در سطح جهان دفاع شد به هیچ عنوان نباید آن را مشروط به این کنیم که آنهایی که حمایت شده اند نفعی به ما برسانند و یا خدمتی انجام دهند.
ما وظیفه ی خود را انجام داده ایم و باید خدا را سپاسگزار باشیم که به ما توفیق عمل به تکلیف را داد ، همانا روزی و دستمزد و حاصل و نتیجه ی کارهایمان با خداست و ما حق نداریم برای خدا تعین تکلیف کنیم که نتیجه ی کارمان چه باشد بلکه باید راضی به رضای خداوند باشیم ، زیرا او صلاح ما را از خودمان بهتر میداند ، از این گذشته برای ما خیلی بهتر است که اجر کاری که در دنیا میکنیم تمام و کمال به عقبا موکول شود تا اینکه در همین دنیا پاداش ما داده شود!! دکترین شماره ی 11 یعنی عمل به تکلیف برای تمامی دکترین های دیگر هم قابل کاربرد و مورد توجه است به عنوان مثال در دکترین شماره ی 9 (عزت مداری) برای ما تکلیف این است که در همه حال عزت خود را حفظ کنیم. حال اگر شرایطی باشد که ما با زیر پا گذاشتن عزت ، منافعی بیشتر بدست آوریم این کار برای ما بنابر دکترین شماره ی 11 و شماره ی 9 جایز نخواهد بود. |
|||
۲۱:۵۸, ۳/دی/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۳/دی/۹۱ ۲۲:۰۱ توسط Havbb 110.)
شماره ارسال: #14
|
|||
|
|||
12 - دکترین James Monroe (جهت مطالعه ی تطبیقی)
پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده ی آمریکا شخصی بود به نام James Monroe که بین سالهای ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۵ رئیس جمهور آمریکا بود و چهارمین نفر از ویرجینیا است که به این سمت رسیده است. این دوران همزمان با ۱۱۹۵ تا ۱۲۰۳خورشیدی و سالهای میانی سلطنت فتحعلی شاه قاجار در ایران است. ![]() آقای مونرو دکترینی برای کشورهای آمریکای جنوبی در نظر گرفت که این دکترین به نام خودش شناخته میشود. دکترین آقای مونرو عبارت است از اینکه آمریکای جنوبی حیات خلوت و یکی از مناطق استراتژیک در حوزه ی امنیت ملی این کشور محسوب میشود و از این جهت هر کشوری که وارد این حوزه بشود در واقع خط قرمزهای امنیت ملی امریکا را در نوردیده است. نمونه ی اجرایی این دکترین ، زمانی بود که شوروی وارد کوبا شد و به خاطر تسلیحاتی که به کوبا وارد کرده بود ، با آمریکا وارد منازعه شده و این دو کشور تا مرز یک جنگ اتمی تمام عیار به صورت چیکن استراتژی پیش رفتند که این مسئله ، اهمیت این دکترین برای ایالات متحده را نشان میدهد. در عرصه ی سیاست خارجی (از نگاه غربی) هنر عملیاتی این است که کشوری تا آنجا که میتواند دکترین های امنیتی و دفاعی کشور دشمنش را نا کارآمد بگذارد و به آنها نفوذ کند. منابع و اسناد: نقل قول:http://fa.wikipedia.org/wiki/جیمز_مونرو در این پست به طور خیلی خلاصه و اجمالی به بررسی این دکترین پرداختیم ، در ادامه ان شاء الله همین مسئله را خیلی خیلی جامع تر و کامل تر از دید حضرت علی (علیه السلام) خواهیم پرداخت... |
|||
۱:۴۳, ۸/دی/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۸/دی/۹۱ ۱۳:۵۵ توسط Havbb 110.)
شماره ارسال: #15
|
|||
|
|||
بسم الله الرحمن الرحیم
خب میریم سراغ خطبه های نورانی حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) خطبه ی 27 نهج البلاغه نقل قول:اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ بنابر این (و همانطور که در دکترین شماره ی 9 اشاره کردیم) یکی از مواردی که در ساخت سیاست خارجی عزت مدارانه مانع رسیدن ما به عزت میشود ، ترک جهاد است... نقل قول:اَلا وَ اِنِّى قَدْ دَعَوْتُكُمْ اِلى قِتالِ هؤُلاءِ الْقَوْمِ لَيْلاً وَ نَهاراً، وَ سِراًّ دکترین شماره ی 13: از این نتیجه میگیریم که در سیاست خارجی ، مردم باید پشت سر حکومت باشند یعنی اگر حکومت تصمیمی را بر مبنای دین میگیرد مردم باید تا حد توان از آن حمایت کنند و در صورت امکان کمک نیز برسانند. همانطور که میبینیم حضرت از قوم زمان خود ناراضی هستند به خاطر اینکه: 1- به فرمان ایشان در تصمیم گذاری سیاست خارجی گوش نداده اند 2- ترک جهاد کرده اند (که از عوامل ذلت است) نقل قول:به شما گفتم كه با اينان بجنگيد پيش از اينكه با شما بجنگند دکترین شماره ی 14: کلید طلایی خطبه در ساخت سیاست خارجی! این دکترین را غربی ها با عنوان «دکترین ضربه ی اول» میشناسند و به نام خود ثبت کرده اند ، در واقع دکترین ضربه ی اول را حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) هزار و چهار صد سال پیش مطرح کردند و دکترین متعلق به ایشونه! دکترین ضربه ی اول به این معنی نیست که شما الزاما باید زودتر حمله کنید بلکه در سیاست خارجی جوری رفتار میکنید که هیچ وقت شما غافلگیر دشمن نشوید و مجبور به بازی در زمین دشمن نشوید و به عبارتی زمین بازی را شما تعیین کنید! نقل قول: به خدا قسم هيچ ملّتى در خانه اش مورد حمله دکترین شماره ی 15: ذلیل و خوار نشد مگر کسی که در خانه ی خودش با دشمنش جنگید! دکترین اقدام نا متقارن در ساخت سیاست خارجی استراتژیک باز هم از زبان حضرت امیرالمونین (علیه السلام) که طبق معمول به خاطر تنبلی ما این دکترین را غربی ها به نام خود ثبت کرده اند. بر اساس این دکترین (که به دکترین مونرو هم شباهت دارد) به هیچ عنوان خط قرمز یک کشور در امنیت ملی و سیاست خارجی نباید مرزهای کشور باشد ، اگر جنگی قرار است رخ بدهد باید شرایط را جوری فراهم کرد که جنگ میان ما و دشمن کیلومترها آنطرف تر از مرزهای ما رخ بدهد. نقل قول:اما شما مسئوليت جهاد را به يكديگر حواله كرديد و به يارى يكديگر برنخاستيد 1- گلایه از نافرمانی قوم 2- سکوت و عدم جهاد در برابر ظلم (که عین ذلت است) 3- حد غیرتمندی حضرت که به خاطر کشیدن خلخال از پای آن زن میفرمایند اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد شایسته است! نقل قول:عجبا عجبا! به خدا سوگند كه اجتماع اينان بر باطلشان، و پراكندگى شما از حقّتان مصداق امروز جوامع امروزی که میبینیم بر ایدئولوژی باطلی مثلا مارکسیسم سالها ملتهایی عمر و انرژیشان را میگذارند و انقلاب میکنند و... ولی در جوامع اسلامی کسی حاضر نیست از دل قرآن و احادیث معصومین یک مدل اقتصادی مناسب در مقابل مدلهای ربوی غرب تبیین کند... اجتماع غربی ها بر باطلشان چندین برابر اجتماع ما بر حق است... |
|||
۱۳:۴۶, ۸/دی/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۸/دی/۹۱ ۱۳:۵۲ توسط Havbb 110.)
شماره ارسال: #16
|
|||
|
|||
نقل قول:و باعث جلب غم و غصه است.رويتان زشت و قلبتان غرق غم باد اینها در واقع چیزهایی است که شایسته ی قومی که از همه لحاظ در سیاست خارجی تن به ذلت داره است! نقل قول: در تابستان شما را دقت کنید به این قسمت: نقل قول:وَ شَحَنْتُمْ صَدْرى غَيْظاً، وَ جَرَّعْتُمُونى نُغَبَ التَّهْمامِ اَنْفاساً، و تدبيرم را به نافرمانى و ترك يارى تباه كرديد یعنی اگر قومی به دکترین شماره ی 13 عمل نکنند و پشت سر حکومتی که میخواهد به دستورات دینی مثلا جهاد عمل کند نیایند ، آنگاه تن به ذلت داده اند و اینچنین شایسته ی این القاب حضرت میشوند و در نتیجه تدبیرها و استراتژی هایی که از دل دستورات اسلام بیرون آمده حتی اگر ولی معصوم بر صدر حکومت باشد ، بدون همراهی مردم تباه میشود و قابل اجرا نیست و همچنین دکترین های قبلی از جمله عزت مداری نیز بر اثر این عامل ، تباه میگردد. و السلام! |
|||
۶:۲۳, ۱۴/دی/۹۱
شماره ارسال: #17
|
|||
|
|||
سلام ابتدا از حامد عزیز تشکر می کنم که الحق برای این تاپیک زحمت زیادی رو کشیدن. ![]() ![]() با اجازه ی ایشون بنده هم خیلی کوتاه به نظریات کلانی که بر سیاست خارجی کشور ها حاکم می باشد، اشاره ای می کنم تا بتوان با مقایسه شان به درک درستی از تفاوت های بنیادین بین آنها برسیم. این نظریات از دو کتاب نظریه پردازی در روابط بین الملل مبانی و قالب های فکری و ماهیت سیاستگذاری خارجی در دنیایی وابستگی متقابل از حسین سیف زاده گرفته شده است. به طور کلی سه نظریه ی کلان بر سیاست خارجی کشور ها حاکم بوده است. که مکاتب فکری را نیز می توان در چهارچوب این سه نظریه جای داد. این سه نظریه عبارت اند از: نظریه سنتی، نظریه رفتاری و نظریه فرا رفتاری نظریه سنتی: هستی شناسی نظریه سنتی را شناخت انسان و ذهن او تشکیل می دهد. بنابر نظریات سنتی که توماس هابز و ماکیاولی بزرگترین نماینده فکری این نظریه می باشد و جی. هانس مورگنتا نماینده این جریان در عرصه بین المللی می باشد؛ انسان را ذاتا شرور مي داند و انسان را گرگ انسان مي داند. در معرفت شناسی این نظریه یعنی روش شناخت این ها مبتنی بر استدلال قیاسی می باشد. توضیح معرفت شناسی این نظریه را که همان استدلال قیاسی می باشد با یک مثال می توان توضیح داد. انسان شرور است، احمد انسان است پس احمد شرور می باشد. یعنی حکم کلی در مورد انسان می دهد. میان هستی شناسی با معرفت شناسی نظریات ارتباط مستقیم وجود دارد. یعنی وقتی مبنای نظریات ما مبتنی بر این باشد که انسان ذاتا شرور است بنابراین تلاش ما این است که قدرت نظامی خود را افزایش داده تا بتوانیم منافع ملی، و امنیت خود را تامین نمایم. با توجه به همین هستی شناسی و معرفت شناسی نظریات موازنه قوا، رئالیسم، بازی ها و بازدارندگی شکل گرفت. نظریاتی که در روابط و ساختار بین الملل یک پارادایم مسلط بوده است. نظریه رفتاری: این نظریه را نظریه پوزیتوستی نیز می گوید. نمایندگان فکری این نظریه بر این باور است که ذهن انسان قابل تصدیق تجربی نمی باشد و ذهن متاثر از ایدئولوژی و جهان بینی است. به همین خاطر این ها مبنا یا هستی شناسی خود را مبتنی بر عینیات و رفتار انسانی که قابل مشاهده و اندازه گیری است، در نظر گرفته اند. از آنجایی که هستی شناسی شان مسائل عینی و قابل مشاهده است معرفت شناسی خود را مبتنی بر تصدیق تجربی می داند. از آنجا که مبنای شناخت داده های بیرونی و رفتار عقلانی و محاسبه گرایانه انسان است علاوه بر بعد نظامی بعد اقتصادی رفتار انسان را نیز در نظر دارد زیرا فعالیت های اقتصادی انسان ها قابل اندازه گیری و سنجش است. نظریات مدل های مورتون کاپلان، تحلیل نظام ها ریچارد روزکرانس، نظریه های دوگانه کشاورزی و صنعتی مدلسکی و نظریه بحران سازی و بحران زدایی مک کله لند در چهارچوب نظریه رفتاری معنی پیدا می کند. نظریه فرا رفتاری یا کثرت گرایی: این نظریه نقدی بود بر نظریات قبلی به این معنی که ذهن انسان را قابل تصدیق تجربی نمی دانست و مشاهدات انسان را نیز به عنوان یک هستی شناسی قابل نقد می دانست. این ها بر این باور است که انسان ها از طریق مشاهده و تجربه ممکن اشتباه نماید. اگر در تجربه بشری اشتباه شود تمام فعالیت ها و تصمیم گیری های که مبنتی بر آن هستي شناسي صورت می گیرد اشتباه و نادرست خواهد بود. به همین خاطر درست نیست که مبنا نظریه خود را تجربه بگیریم. در نهایت این نظریه هستی شناسی خود را گسترده در نظر می گیرد و روش شناسی خود را "ابطال گرایی" کارل پوپر می داند. آنچه که این نظریه را از دو نظریه قبلی متفاوت می سازد این است که در نظریات قبلی استحکام درونی میان عناصر نظریات مهم بود در حالی که در نظریه فرارفتاری تبیین وضع موجود اهمیت دارد. نظریه ای که نتواند وضع موجود یا پدیده ای را تبیین نماید دیگر قابل استفاده نمی باشد. نظریات همگرایی کانتوری و اشپیگل و وابستگی متقابل که روزکرانس، جمیز روزنا، ریچارد کوپر، کوهین و نای در آن قالب نظریه پردازی کرده است می توان جزء نظریات دانست که در قالب فرارفتارگرایی بیان شده است. |
|||
۲:۴۹, ۱۷/دی/۹۱
شماره ارسال: #18
|
|||
|
|||
قال رسول الله(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم): «مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لِلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.» كافى، ج 2، ص 164، ح 5.
در سیاست خارجی به خاطر منافع ملی نمیشود حمایت از مظلوم را کنار گذاشت (کسی که این کار را بکند مسلمان نیست!) |
|||
|
![]() |
1 میهمان |