تفاوتهای زنان و مردان
|
۱۵:۱۶, ۶/مرداد/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۳/شهریور/۹۱ ۱۱:۳۸ توسط وحید110.)
شماره ارسال: #1
|
|||
|
|||
به نام خدا
در این تاپیک ابتدا به این سوال که ماهیت وجودی زن و مرد چیست ؟ ایا زنان با مردان از نظر جسمی روحی فزیکی مغزی و ... عین هم هستند و یا متفاوت دوستان این مسءله جای کار داره . ابتدا به صورت کلی و سپس به صورت جزءیی به موضوع میپردازیم به نظر بنده گرسنه خدا اگر ثابت بشود مرد و زن با هم تفاوت دارند . خود به خود خیلی از موضوعات حل میشه دوستان از منابع روانشناسی پزشکی . اناتومی و ... میشود استفاده کرد یا علی (علیه السلام) پ ن : با تشکر از همه دوستانی که در تهیه این مطالب زحمت کشیدند . این تاپیک بحث خام و مرجع برای نشان دادن تفاوت های زنان با مردان است التماس دعا |
|||
آغاز صفحه 4 (پست فوق، اولین پست این موضوع می باشد) |
۱:۵۶, ۱۱/مرداد/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/مرداد/۹۱ ۲:۰۶ توسط meshkat.)
شماره ارسال: #31
|
|||
|
|||
تفاوت هایی که دوستان تا این لحظه لطف کردن و ارائه دادن رو به صوررت تیتروار و خلاصه در این پست قرار میدم تا ان شاء الله هم روی این تفاوت ها بیشتر کار بفرمایید و هم تفاوت های بیشتری رو به این لیست اضافه کنید:
1.تفاوت در طول عمر 2.تفاوت در میزان فاکتور های خونی از جمله گلبول قرمز. 3.تفاوت در میزان و نوع هورمون های جنسی. 4.تفاوت در مییزان چربی موجود در بدن. 5.تفاوت در میزان پروتئین موجود در بدن. 6.تفاوت در میزان انرژی مورد نیاز روزانه. 7.تفاوت در میزان نیاز به ویتامین های محلول در چربی. 8.تفاوت در میزان نیاز به ویتامین های محلول در آب. 9.تفاوت در میزان نیاز به برخی مواد معدنی. 10.تفاوت در میزان آب موجود در بدن. 11.تفاوت در مغز زن و مرد. 12.تفاوت در کارکردهای مغزی و استعدادها بین دو جنس. 13.تفاوت در هو ش واستعداد. 14.تفاوت در استخوان ها و اسکلت. 15.تفاوت در اعمال ورزشی و فعالیت بدنی. 16.تفاوت در دستگاه ادراری. 17.تفاوت در قلب و ریه. 18.تفاوت در ماهیچه ها وعضلات. 19.تفاوت در حواس پنجگانه. 20.تفاوت در نحوه تکلم و به کار گیری واژه ها. 21.تفاوت در صدا. 22.تفاوت در پوست،ناخن و مو. 23.تفاوت در قد و وزن و نسبت اندام ها. 24.تفاوت در گیرنده های سلولی(پذیرنده های هورمون) 25.تفاوت در اندام های تناسلی و دستگاه تولید مثل زن و مرد. 26.تفاوت در توانمندی های هوشی. 27.تفاوت در نقش هورمون ها در بدن زن و مرد. 28.تفاوت در ایمنی بدن 29.تفاوت های ژنتیکی 30.تفاوت در گرایش های ذاتی زن و مرد 31تفاوت در واکنش های زن و مرد در برابر تنش ها. 32.تفاوت نگاه زن و مرد به رابطه ی جنسی. 33.تفاوت میل جنسی در زنان و مردان. 34.تفاوت در رفتار و روان. 35.تفاوت در شخصیت. 36.تفاوت در گرایشات معنوی. 37.تفاوت در گرایش به مادیات. 38.تفاوت در رشد اخلاقی. 39.تفاوت در عواطف و احساسات. 40.تفاوت در هیجانات. 41.تفاوت در میزان استرس. 42.تفاوت در نحوه عشق ورزی و عاشق شدن. 43.تفاوت در برون گرایی و درون گرایی. 44.تفاوت در میزان و موفقیت در خودکشی. 45.تفاوت در مراحل رشد. 46.تفاوت در بیماری ها و اختلالات روانی. 47.تفاوت در نوع نگاه. و بالاخره اصلی ترین و مهم ترین و قابل بحث ترین تفاوت: مردان آیینه ی جلال الهی اند و زنان آیینه ی جمال الهی. دوستان عزیز این ها تفاوت های کلی بود که در تمام ارسال ها اومده بود. اگر چیزی رو از قلم انداختم شما اضافه کنید. لطف بفرمایید و هرکدام از این موارد رو به عنوان تیتر در نظر بگیرید و هرچقدر که میتونید در موردشون مطلب جمع آوری کنید. تفاوت های دیگه ای هم اگر پیدا کردید بسیار خوشحال میشیم و استقبال میکنیم ![]() طبیعیه که گاهی در بعضی مقاله ها تناقض دیده بشه.جواب های مختلف رو بررسی می کنیم و ان شاء الله درست ترین مطلب رو برمیگزینیم. در پناه حق باشید. التماس دعا. |
|||
۲:۲۰, ۱۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #32
|
|||
|
|||
اصولا فکر نمکردم دیگه اینقدر اختلاف باشه !
دست همه دوستان درد نکنه |
|||
۱۴:۰۰, ۱۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #33
|
|||
|
|||
ج. نظریة «تفاوت در توانمندیهای هوشی» این دیدگاه، عامل جنسیت را در توانمندیهای هوشی مؤثر میداند و به امتیازات نسبی در عوامل هوشی اشاره میکند و آن را ناشی از عوامل زیستی و هورمونی و مسائل وراثتی و امور طبیعی مانند دیگر تفاوتهای موجود بین زن و مرد میداند اما در این نکته، افراط نمیکند. ضمن آنکه محیط و عوامل اجتماعی و فرهنگی را نیز در بروز استعدادها مؤثر میشمارد و بر نقش مسائل فیزیولوژیک بویژه هورمونی تأکید میورزد. تحقیقات در این زمینه، اصل تفاوت را منتهی بدون تعابیر اهانتآمیز و استنتاجهای افراطی، تأئید میکند: 1. جمجمه و مغز جمجمه زن با جمجمه مرد متفاوت است. در همة نژادها استخوانهای جمجمة زنان نازکتر از مردان است و حجمی حدود 10 درصد کمتر از جمجمة مرد دارد، اندازة آن کوچکتر و وزن آن سبکتر است، اختلافات جنسی در قسمتهای مختلف جمجمه بهطور کامل مشهود است. نیز از نظر اندازة وزن مغز، دو جنس متفاوتند و حد متوسط آن در مردان در تمام سنین، زیادتر از وزن مغز زنهاست. از نظر حجم، مغز زنان حدود 150 سانتی متر مکعب و از نظر جرم، حدود 150 گرم کمتر از مردان است. در مورد سئوال ارتباط بین اندازة مغز و هوش روشن است که با قابلیتهای علمی امروز بشر نمیتوان در مورد وظایف هر سانتی متر مکعب مغز برآورد درستی ارائه نمود ولی «یک رابطه آماری بین جرم یا اندازة مغز و هوش وجود دارد» و اطلاعات موجود از رابطة درستی بین این دو حکایت میکند. بهنظر میرسد هرچه اندازة مطلق مغز بزرگتر باشد، تا حد معینی موجب هوش بیشتر میشود. در عین حال برخی بر این باورند که وزن مغز گرچه راهنمای هوش است و فردی که وزن مغز آن از هزار گرم کمتر باشد، با اطمینان میتوان گفت از نظر هوش عقب است، ولی این به تنهایی کافی نیست. وزن مغز در افراد مختلف متفاوت است و بین 1100 گرم تا 1700 گرم نوسان دارد. وزن مغز زن باید به نسبت بدن خودش مقایسه شود تا نسبت آن از مردان نیز بیشتر شود. 2. رشد جسمی سلولهای مغز تا زمانی که رشد جسمی ادامه دارد، به رشد خود ادامه میدهند. مجموعهای از عوامل، از جمله هورمونهای زنانه و تأثیر آنها بر مغز بهگونهای سامان یافتهاند که رشد جسمی جنس زن حدود 2 سال زودتر از مرد متوقف میگردد پس میتوان فرضیه تفاوت هوشی را از این نظر نیز مطرح ساخت که با زمان رشد بیشتر مغز در جنس مرد سازمان آن نیز پیچیدگی و کارآمدی فزونتری مییابد. 3. قشر مخ میزان هوش بر اثر ساختمان سلولی و شیمیایی مغز افراد متفاوت میشود. لایة خارجی مغز نقش مهمی را در هیجان آدمی برعهده دارد. از آنجا که در این پدیدة روانی، زن و مرد متفاوتند و هیجانات در زن نمود بیشتری را نشان میدهد، میتوان دریافت که دو جنس از این نظر هم تفاوتهایی دارند. حواس پنجگانه نیز در قشر مغز جای دارند. این حواس در زن و مرد دارای تفاوتهایی است، و بهعنوان نمونه آستانه لمس و درد در زنان پایینتر است. به این ترتیب برخی از تفاوتهای درونی مغز بین دو جنس آشکار میشود و اگر توجه گردد میزان هوش با چینخوردگیهای سطح خارجی مغز مرتبط است، نقش جنسیتی را در آن نیز نمیتوان نادیده انگاشت. اوگوست استریندبرگ دربارة حواس پنجگانه که در قشر مخ جای دارند و بهطور کلی دربارة دستگاه عصبی زن با نگرشی افراطی اظهار میدارد: «پیچ و خمهای مغز زن کمتر از مرد است و مادة خاکستری مغز زن نیز سبکتر است. در مقابل، عصبهای زن، درست مثل بچهها قویتر است. در نتیجه زن میتواند بعضی از دردهای جسمانی را آسانتر از مرد تحمل کند. از نظر این نوع مقاومت، زن به افراد ابتدائی شباهت دارد و همین امر نشان میدهد که دستگاه عصبی او ابتداییتر است... حواس زن ضعیفتر از حواس مرد هستند. حس لامسه در زن به اندازة مرد، تکامل نیافته است. البته دست زن، حساس و با انعطاف است اما این امر بیشتر حاصل ذخیرة گستردهتر چربی در زیر پوست است. هرگز دست زنی یک آلت موسیقی را به مهارت دست مرد لمس نکرده است... انگشتان دستِ کدام زنی میتواند به آسانی مرد، حروف چاپی را جابهجا کند؟ دست کدام زنی میتواند بهخوبی مرد، لباس پشمی را رفو کند؟ هیچ تلگرافچی زنی نیست که بتواند با شنیدن، تلگرافی را بهخوبی و اطمینان یک تلگرافچی مرد دریافت کند. در مورد حس بویایی نیز از پژوهشهایی مقایسهای که آقایان نیکول و بای انجام داده و به «انجمن آمریکایی پیشرفت علم» عرضه کردهاند برمیآید که حس بویایی در مرد بسیار حساستر از زن است. مردان توانستهاند بوی اسید بروسیک محلول در مقدار آبی را احساس کنند که مقدار آن صد هزار برابر وزن اسید بوده است، اما زنان در محلول یک به نسبت بیست هزار , دیگر آن را احساس نمیکنند. کتابهای آشپزی نیز فقط هنگامی اعتبار دارند که به امضای مردان باشند، زن بسیار به ندرت میتواند توجه خود را به موضوعی معین معطوف کند... فقدان دوراندیشی و تعادل در زنان نیز بهوفور در بسیاری از اعمال نسنجیده و در انجام جرمهایی آشکار میشود که آنان هیچگاه احتمال بروزشان را محاسبه نکردهاند.» 4. بهره هوش (ضریب هوشی) نسبت سن عقلی فرد (که بهوسیله آزمون استاندارد بهدست آمده است) به سن واقعی وی ضرب در عدد 100، بهره هوشی نام دارد. در این زمینه نیز تفاوتهای جنسی مشاهده میشود. برای ضریب هوشی بالاتر از 140 که افراد بسیار پرهوش را دربر میگیرد، نسبت پسران به دختران 6 به 4 است. این نسبت برای کسانی که ضریب هوشی بالاتر از 180 را دارند و نزدیک به نابغه و نابغهاند، 7 به 3 است. یعنی بهرة هوشی در حد نوابغ در میان پسران 57 درصد و در میان دختران 43 درصد است. که خود تفاوت آشکاری را نشان میدهد. مطالعهای که به کمک تست «موزانیک» روی صدهزار نفر دانشآموز فرانسوی به عمل آمد، گرچه ضریب هوشی دختران و پسران را نزدیک بهم نشان داد، ولی نتایج دو طرف معیار قابل توجه بودند. نمرات عدهای از پسران پایینتر از دخترانی بود که در بین همجنسان خود در رده ی پایین طبقهبندی قرار داشتند، و در سوی دیگر معیار که ضرایب بالای هوشی را نشان میداد، بیشتر پسران مشاهده میشدند، و هر اندازه ضرایب بالاتر هوشی مورد توجه قرار میگرفت، بر درصد پسران افزوده میگشت. براساس اینگونه آزمونها و نتایج میتوان برتری نوابغ جنس مرد را در انواع رشتههای علمی (شیمی، فیزیک، زیستشناسی، ریاضی و...) و هنری (نقاشی، مجسمهسازی، سینما) بهنحوی توجیه کرد. ان شاء الله ادامه خواهد داشت ...
|
|||
۱۴:۰۹, ۱۱/مرداد/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/مرداد/۹۱ ۱۴:۲۸ توسط حقیر.)
شماره ارسال: #34
|
|||
|
|||
تفاوت دیه زن و مرد چرادیه زن نصف دیه مرد است؟ برای روشن شدن برخی از ابعاد مساله توجه به نکات زیر سودمند می نماید: 1- اسلام نظامى جامع و به هم پیوسته دارد که نظام حقوقى بخشى از آن است. فقه اسلامى زوایاى گوناگون زندگى انسان را از پیش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجّه قرار داده است. بنابراین، باید تمام زوایا و مسائل ریز را در نگاه کلان و در راستاى آن برنامه کلى لحاظ کرد. پس تکیه به برخى نکات ریز و نگاه استقلالى به آن، بدون توجّه به پیکره کلى و برنامه کلان، نتیجه مطلوب نمىدهد؛ براى مثال، امروزه کشورهاى پیشرفته بر اساس نظام مالیاتى خاص اداره مىشوند. کشور آلمان نظام اقتصادى خود را بر 16درصد مالیات در تمام معاملات استوار ساخته است. اگر کسى به پرداخت مالیات 16درصدى در مقابل خرید یک کبریت اعتراض داشته باشد، این اعتراض بدون در نظر گرفتن برنامه کلان آن کشور که نظام اقتصادى خود را بر اساس آن استوار داشته، صورت گرفته است . پس از آن جا که قانون به طور کلى وضع مىشود ، قانون گذار مصلحت عمومى را رعایت مىکند و موارد استثنایى و تبصرهاى سبب نقض حکم کلى نمىشود . 2- در حقوق اسلامى وظایفى خاص به عهده زن و مرد نهاده شده است که تخلفناپذیر است؛ براى مثال نفقه و خرجى همسر، تهیه مسکن، خوراک، لباس، پرداخت مهریه به عهده مرد گذاشته شده است. اگر زنى خود از منبع اقتصادى مستقل و موقعیت شغلى عالى برخوردار باشد، اشکال ندارد؛ ولى از نظر شرع، وظیفه پرداخت مخارج خانه و هزینه مسکن به عهده او نیست و شوهر نمىتواند وى را به پرداخت کمک هزینه خانه و زندگى مجبور سازد. البتّه اگر زن با رضایت خاطر و تمایل درونى شوهر را در اداره بهتر خانه یارى دهد، مسألهاى دیگر است؛ ولى این وظیفه شرعاً به عهده مرد نهاده شده اس ت. 3- دیه مالى است که در برابر آسیبى که به انسان وارد شده است، گرفته مىشود. مقدار آن به ارزش . شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، کسى نمىتواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و کسب مراتب علمى و عملى وابسته است و در این جهت مرد و زن یکسانند. قرآن مجید مىفرماید: فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى بَعضُکُم مِن بَعضٍ». پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود] من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، از مرد یا زن که همه از یکدیگرند، تباه نمىکنم . آل عمران آیه 195 . بنابراین، ارزش انسان به انسانیت او و نائل شدن وى به مراتب والاى قرب الاهى است. در این جهت جنسیت نقشى ندارد؛ زن و مرد یکسانند و چه بسا زنان از استعداد بهترى برخوردار باشند . دیه به معناى قیمت نهادن شخص و شخصیت نیست. بدین سبب، اگر یکى از شخصیتهاى بزرگ علمى یا سیاسى کشور در جریان یک قتل غیر عمد کشته شود، دیهاش با دیه کارگر سادهاى که این گونه جان باخته، برابر است. کسى نمىتواند بگوید چون فقدان آن شخصیت خلأ بزرگى در جامعه ایجاد مىکند، دیهاش بیشتراست! چنان که قتل عمد گناهى بسیار بزرگ است و در این زمینه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن کریم مىفرماید: مَن قَتَلَ نَفساً بِغَیرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِی الأَرضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیعاً وَ مَن أَحیاها فَکَأَنَّما أَحیَا النّاسَ جَمِیعاً». . . هر کس کسى را -جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین- بکشد، چنان است که گویا همه مردم را کشته باشد . مائده (5): 32 اینکه گفته مىشود سهم زن در دیه نصف سهم مرد است، در همه جا نیست. دیه زن در کمتر از ثلث با مرد یکسان است؛ یعنى دیه زن تا به ثلث دیه کامل نرسیده باشد، با دیه مرد برابر است .یعنی مثلا اگر یک انگشت زن قطع شود یا یک انگشت مرد دیه آن یکی است اگر دو انگشت یا سه انگشت زن قطع شود دیه آن با سه انگشت مرد یکسان است ولی اگر از یک سوم دیه یک کامل یک مرد بیشتر شود تبدیل به نصف میشود. النهایة، شیخ طوسى؛ قواعد الاحکام، علامه حلى، ج 3، ص 594؛ ایضاح الفوائد، فخرالحققین، ج 4، ص 571 ؛ مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبیلى، ج13، ص 452؛ موطأ مالک، ج 2، ص 854. این مسأله در ارث نیز مطرح است. در آن جا هم در مواردى سهم زن با مردتفاوت ندارد. مثلا پدر و مادر میت به یک اندازه یعنی یک ششم ارث میبرند . و در مواردی هم زن بیشتر از مرد ارثت میبرد مثل جایی که ورثه یک پدر از میت و یک دختر از میت باشند آنگاه پدر یک ششم و بقیه اموال یعنی پنج ششم را دختر ارث میبرد. -4 اسلام مسؤولیت اداره اقتصادى خانواده را به عهده مرد قرار داده است و زن از این مسؤولیت معاف است. با توجّه به اینکه دیه براى غرامت و جبران بخشى از خلأ ایجاد شده در خانواده آسیب دیده است، و از نظر اقتصادى نقش اصلى و کلیدى به عهده مرد نهاده شده، این دیه در مرد به طور کامل گرفته مىشود. ممکن است گفته شود، در مواردى که زن نقش اول اقتصادى را ایفا مىکند، حکم مسأله چه خواهد بود؟ پاسخ آن است که قانون به نحو عام وضع و اجرا مىشود، و موارد استثنایى که زن نقش عمده اقتصادى را به عهده گرفته است، سبب نمىشود اصل قانون ملغا گردد یا استثنا پذیرد. البتّه حتّى در این فرض نیز مسؤولیت اقتصادى خانواده به عهده مرد است و مرد نمىتواند از این مسؤولیت شانه خالى کند. 5- حکم به نقص دیه زن به معناى کمتربودن حق زندگى و سلامتى زن نیست. این قانون با توجّه به دیدگاه اقتصادى اسلام ومسؤولیتهاى مرد و زن که مرد را عامل اول اقتصادى مىداند، وضع شده است. حق زندگى در زن و مرد یکسان است. بدین سبب، اگر مردى زنى را بکشد، مىتوان قاتل را با پرداخت نیم دیه آن قصاص کرد و شارع ولىّ دم را به پذیرش نصف دیه و صرف نظر از قصاص نفس مجبور نمىسازد. این بدان معنا است که در دیه مسأله به حق زندگى و سلامت باز نمىگردد و پیامدهاى اقتصادى لحاظ شده است. مرد، با توجّه به خصوصیات طبیعىاش قوىتر و در بُعد اقتصادى ظاهرتر است؛ و در صورت عدم، خلأ وجودش بیشتر احساس مىشود؛ وگرنه زن و مرد هر دو انسانند و از حق زندگى و سلامتى یکسان برخوردارند. القضاء فى الفقه الاسلامى، ص 73. 6- با اجراى قوانین اسلام در همه ابعاد، تعادلى کامل میان زن و مرد ایجاد مىشود؛ زیرا از یک طرف مرد دو برابر سهم زن ارث مىبرد؛ ولى وظیفه اداره اقتصادى و پرداخت هزینههاى جارى خانه (خوراک، پوشاک و مسکن) بر دوش او است؛ زن سهم خویش را براى خود نگاه مىدارد و در موارد دلخواهش مصرف مىکند، بىآن که مسؤولیتى خاص بر دوش داشته باشد. در نتیجهگاه سهم مصرف اختصاصى زن از سهم مصرف اختصاصى مرد بیشتر مىگردد. با توجّه به این دید جامع، تعادلى کامل در نظام خانواده ایجادمىشود. زن با دید عاطفى خود، بر اساس ملاحظه مسائل اخلاقى، گاه در جهت حلّ مشکلات اقتصادى خانواده گام بر مىدارد؛ ولى شرعاً در این مورد وظیفه اى ندارد. |
|||
۱۴:۳۰, ۱۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #35
|
|||
|
|||
5. رشد هوشی در رشد هوشی نیز چنانچه تفاوتهای فردی دیده میشود، تفاوتهای جنسی هم قابل توجه است. تفاوت رشد هوشی دختر و پسر از دوران کودکی آغاز میگردد، و در 25 سالگی بالاترین نمرة هوشی در جنس مرد دیده میشود. گرچه پایینترین آنها نیز در میان همین جنس پیداست. این امر و نیز بررسی نمودار همبستگی بیشتر نمرات هوشی دختران و پراکندگی بیشتر رشد هوشی پسران را مینمایاند. از میان 5 پسر مورد آزمون 2 نفر به نمره ی هوشی بیش از 170 دست یافتهاند، درحالی که از میان دختران هیچکدام نتوانستهاند نمرة 170 را کسب کنند. سن , به سالسن , به سال تفاوتهای فردی در رشد هوشی از 56 تحقیقی که در آمریکا انجام گرفته است نیز برتری هوشی پسران به اثبات میرسد در این بررسی گرچه در 3 مورد معدل دو جنس مشابه و یکسان مینمود، ولی در 28 مورد پسران بر دختران برتری داشتند، برتری دختران بر پسران 25 مورد بود. 6. خلاقیت و نبوغ گرچه کسانی چون «بولدینگ» و «گوردون چایلد» بر این اندیشهاند که کشاورزی با کج بیل، ظروف سفالی، نخریسی، بافندگی و ساخت آسیا کشف زنان بوده است و نخستین بار آنان متوجه جوانه زدن غلات شدهاند و زمینه ایجاد رشتههای قابل توجهی از فنون و علوم را فراهم آوردهاند، ولی آنچه از تاریخ علم بهدست میآید و مشاهدات تجربی و تحقیقی آن را تأیید میکند، این است که در میان اکثر انواع پستانداران جنس نر بیشتر کارهای اکتشافی انجام میدهد و انسان نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد. اختراع ماشین چاپ، تلفن، اتومبیل، برق، هواپیما و... بهوسیله مردان انجام گرفته است، برای نخستین بار آنان پا به کره ی ماه گذاشتند، پیوند قلب انجام دادند و رکوردهای ورزشی را شکستند. پیشگامی مردان در عرصههای مختلف علمی، هنری، سیاسی، اقتصادی و خلاقیتها مشاهده میشود. در معماری، نقاشی، موسیقی، سینما , ادبیات و علوم گوناگون دیگر خلاقیت مردان را آشکارا میتوان دید. به گفتة «لومبروزو»، زنان کارهایی را ترجیح میدهند که به ابتکار فکری نیاز ندارد و بهنظر هاولاک الیس «هزاران زن به نقاشی پرداختهاند اما فقط مردان در این رشته نبوغ داشتهاند.» لویی لوپرنس - رنگه نیز بر این عقیده است: «از بین پیرکوری و ماریکوری، پیرکوری آفرینشگر است و با نبوغ خود قوانین جدید فیزیک را وضع میکند. ماری با خصوصیات دیگری میدرخشد: شخصیت و پشتکار استثنایی، دقت، شکیبایی... دختران، با هوش هستند، اما گویی فکر نو در سر ندارند.» در زمینة خلاقیتهای ادبی نیز گرچه زنان درخشیدهاند، ولی از نظر کمیت و کیفیت، بهویژه آنجا که اوج نبوغ ادبی مطرح است، مردان از زنان برترند. هاولوک الیس، از 1030 نابغه یا شخصیت برجسته ی علمی و جهانی مورد مطالعه در طول قرنها، تنها از 55 زن نام میبرد. کاتل، از بین هزار شخصیت برجسته که در آغاز قرن بیستم در دنیا زیستهاند، به 32 زن اشاره میکند، که 11 نفر آنها ملکههای کشورهای مختلف و 8 نفر آنها بهخاطر زیبایی و یا بدبختیشان مشهور بودهاند. در نشریه «مردان علم آمریکا» در برابر 247 مرد فقط 3 زن بهعنوان زن برجسته و مشهور ثبت شده است، در این نشریه درصد زنانی که در عرصههای علمی درخشیدهاند 4/7 درصد ثبت گردیده است، که تعداد آنها بر حسب علوم مختلف فرق میکند، و از 1/2 درصد در فیزیک به 22 درصد در روانشناسی میرسد. در یک مطالعه بیوگرافیک که از قرن 7 تا 19 میلادی را در برمیگیرد و شرح حال 868 زن مشهور از 42 کشور مختلف را شامل میشود، برجستگی 337 نفر از آنها در زمینه ادبیات است. بالاترین درجه ی شهرت از آن زنانی است که نقش سیاسی ایفا کردهاند، و یا مادران، همسران و معشوقههای مردان بزرگ بودهاند، در این مطالعه، نوع دوستی، زیبایی، بدبختی و... از جمله معیارهای معروفیت در نظر گرفته شده است. «از یک لحاظ کلی، نمیتوان منکر شد که زن، در مورد آنچه که به بزرگترین کارها خصوصاً خلاقیت هوشی و هنری، مربوط است، ضعیفتر و فروتر از مرد باشد. این مسأله در زمینه ی هنر بیشتر از زمینه علم یا تکنیک غافلگیر کننده است.» مطالعات گوناگون دربارة فعالیت اکتشافی، حاکی از آن است که پسران از دختران بیباکتر و کنجکاوترند، و برای رسیدن به اهداف مطلوب انواع خطرها را به جان میخرند. و خلاقیت مردان بیش از زنان است گرچه محیط، آموزش و شیوه ی زندگی و فرهنگ حاکم بر جامعه در بروز خلاقیت نقش دارد، ولی وجود استعدادهای ذاتی مردان (که به زیست شیمیایی و ساختمان بدن آنها برمیگردد) غیرواقع بینانه بهنظر نمیرسد. با این همه باید توجه داشت اظهار نظرهای مانند اینکه: «زنان در هیچ رشتهای شاهکاری نیافریدهاند»، «زن حتی گاز پانسمان را هم ابداع نکرده است»، «زن، مغز نیست فقط زهار است و بس»، افراطی مینماید. اگر زن هیچ خلاقیتی نداشته باشد، همین افتخار منحصر به فرد برای او بس است که آفرینشگر همه ی اندیشههای خلاق در طول تاریخ زیست آدمی است. و هر انسان نابغه و برجسته از وجود زن برخاسته و خون و شیر او تغذیه کرده و در دامن او پرورش یافته است. و نبوغ و همه کمالات خود را مدیون اوست، و هرگز نمیتواند این اصل زیستی آشکار را انکار کند، و خود را وامدار زن نداند. ان شاء الله ادامه خواهد داشت ...
|
|||
۱۸:۳۲, ۱۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #36
|
|||
|
|||
7. حافظه حافظه انواعی دارد: حافظه کوتاه مدت دراز مدت حافظه یا خاطرة شفاهی و فضایی حافظه حادثهای (خاطره زمانها و مکانها و زمینههای خاص) حافظه معنایی (دانش فارغ از محتوا دربارة واقعیتها، زبان یا مفاهیم مانند اینکه تهران پایتخت ایران است.) حافظه روشمندانه حافظه نظرمندانه حافظه عادت حافظه اطلاعاتی پویش خاطره (حافظه) بهطور معمول سه مرحله دارد، رمز شدن، انباشتن (یا تحکیم) و فراخوانی. برای اینکه یک خاطره جدید در حافظه دراز مدت بایگانی شود، به ساعتها یا روزها وقت نیازمند است و در مرحله انباشتن به سادگی میتواند پاک شود. در هر صورت بهنظر میرسد در زمینه حافظه، دختران بر پسران برتری دارند، براساس برخی گزارشات زنان دانشجو بهتر از مردان میتوانند اسامی افرادی را که برای لحظهای ملاقات کردهاند، بهخاطر آورند، و دختران در معلومات و حافظه و هوش اجتماعی از پسران جلوترند. اوج حافظه در سنین 13 تا 16 سالگی است، دختران تا 14 سالگی برای حفظ مطالب توان و لیاقت بیشتری نسبت به پسران از خود نشان میدهند. «در مورد گسترش خزانة لغات میتوان گفت که دختران در مقایسه با پسران، خزانة لغات خود را بیشتر گسترش میدهند، و این گسترش در لغات مربوط به رنگها، افزایش بیشتری دارد؛ زیرا معمولاً آنها به لباسها و یا فعالیتهایی که مستلزم استفاده از رنگهاست، علاقة بیشتری دارند؛ درحالی که خزانة لغات پسران در زمینة لغات عامیانه و فحش از دختران افزایش بیشتری دارد.» در عین حال برخی گفتهاند: «گرچه نخستین تحقیقات دربارة حافظه، برتری زنان بر مردان را نشان داده است، ولی این نتیجهگیری بر آمار مبتنی نیست. و در حافظه عددی، جملهای و اشکال هندسی، عدم اختلافات قابل توجه بین دو جنس مورد تأیید قرار گرفته است. از این گذشته، زنان در حافظه فوری بر مردان برترند و مردان در حافظه غیرفوری بر زنان برتری دارند.» «متخصصان افزایش میزان هورمونهای زنانه نظیر پرژسترون و استرادیول (استروژن) در بدن خانمهای باردار را عامل اصلی افزایش یادگیری و عملکرد بهتر مغزی و حافظه میدانند. تأثیر اصلی این دو هورمون زنانه در قسمت هیپوکامپ است که در ایجاد و تداوم قوه حافظه نقش دارد.» 8. تواناییها و مهارتهای کلامی در زمینه تفاوتهای جنسی نسبت به تواناییهای کلامی، بیشتر اندیشمندان بر این باورند که برتری اندک دختران بر پسران در گویش مورد تأیید است. این تفاوت از دوران نوزادی شکل میگیرد، در مرحله کودکی نسبت به تعداد یادگیری نخستین کلمات و ساختن جملهها و اَدای رسأ و روشن آنها، و میزان استفاده از کلمات، حفظ خزانه لغات، خواندن و خلاقیت کلامی، نوشتن و هجی کردن و نکات گرامری، دختران از پسران برتر بهنظر میرسند، آزمونهایی که دربارة استعمال زبان و مهارتهای کلامی است، این مطلب را تأیید میکند، و این امر در بازیها و دیگر رفتارهای آنها مشاهده میشود، دختران با استفاده از توانایی کلامی خود بیشتر به بازیهایی رو میآورند که بتوانند مهارتهای کلامی خود را در آن به کار گیرند، و پسران به حادثهجویی و بازیهای پرتحرک علاقه نشان میدهند. دختران پیش از آنکه بتوانند سخن بگویند به صحبتهای بزرگسالان توجه و واکنش بیشتری دارند، و بهطور کلی دختران در رشد زبان یک تا دو ماه از پسران جلوترند. اختلالات سخن گفتن میان آنان کمتر است و خواندن را زودتر از پسران میآموزند، و در دورة دبیرستان در آزمونهای دستور زبان دیکته و سیالی واژگان پیشرفتهترند. گذشته از این تعداد پسران مبتلا به عقبماندگی از نظر خواندن به 2 برابر دختران میرسد، و لکنت زبان در میان پسران بیش از دختران است. در این میان برخی گفتهاند: «در حدود سن 6 سالگی میزان گویایی و ذخیره لغات پسران و دختران ابتدأ با هم برابر و سپس بر دختران پیشی میگیرند.» گروهی نیز با توجه به تحقیقاتی نظر دادهاند که تفاوت در تواناییهای کلامی بین پسران و دختران در مقایسه با سه دهه ی گذشته کمتر شده است. و از این مطلب نتیجهگیری شده که ممکن است این تفاوت از عوامل محیطی و زمینههای فرهنگی ناشی شود و الگوهای جنسی زن و مرد که در آن خواندن کار زنانه دانسته میشد، به این ضعف انجامیده است. اینگونه اظهار نظرها با توجه به دلایل فراوانی که برای مهارتهای کلامی زنان وجود دارد چندان درست بهنظر نمیآید. و مواردی که در آن برابری دو جنس در این زمینه مشاهده گردد از حد استثنا فراتر نمیرود. «بافتهای پیوندی اضافی مغز زنها که از میلیونها سلول پیوندی عصبی تشکیل شدهاند، بین مرکز احساسات و گفتار در مغز قرار گرفتهاند و باعث میشوند مهارتهای زبانی دخترهای کوچک قبل از پسرها توسعه یابد.» مغز زن طوری سازمان یافته که بتواند بهطور مؤثرتر احساسات خود را ابراز کند، و از اینرو صحبت کردن از زن جدا نشدنی مینماید، مرد باید نخست درباره ی احساساتش فکر کند و آن گاه سخن بگوید، در حالی که یک زن میتواند همزمان حس کند، بیندیشد و حرف بزند. بسیار اتفاق میافتد که زنی با صحبت کردن، کشف میکند که چه میخواهد بگوید مردها غالباً پیش از آنکه دربارة موضوعی حرف بزنند یا جوابی بدهند، یا تجربهای بهدست آورند، در آغاز بررسی میکنند و دربارهاش میاندیشند. و این پدیدهها از آن جاست که مرد یا زن میتواند بهطور همزمان دو نیمکرة مغزش را به کار گیرد. ولی مردان یا میتوانند از مهارتهای زبانی نیمکره چپ مغزشان استفاده کنند، و یا از مهارتهای معنایی و مشکلگشایی نیمکرة راست بهره ببرند. و در هر صورت این نکته مهم شایان توجه است که برتری زنان در تواناییهای کلامی، از حد سیالی کلام فراتر نمیرود.در درک کلامی و استدلال به آن (مانند قیاس کردن) دختران بر پسران برتری ندارند. در آزمونهای غیرکلامی تفاوت چشمگیری میان دختر و پسر بروز مییابد، و این تفاوت همواره (به جز آزمون رمزنویسی) به نفع پسرهاست. همچنین آواگری و توانایی کلامی در دو سال نخست زندگی میتواند عامل پیشگویی مناسبی برای هوشبهر (بهرة هوشی) دختران در سالهای بعد باشد، زیرا هوش دخترها باثباتتر از پسرهاست، گرچه ممکن است با افزایش سن در دختران (و نیز در آغاز بزرگسالی) گاهی کاهش در هوشبهر آنان دیده شود. ولی رشد هوشبهر پسران همراه با افزایش سن بیشتر میشود، و جالب توجه است که با رشد هوشبهر هم پسران و هم دختران به خصوصیات مردانه گرایش بیشتری مییابند. ان شاء الله ادامه خواهد داشت ... |
|||
۲۱:۵۸, ۱۱/مرداد/۹۱
(آخرین ویرایش ارسال: ۱۱/مرداد/۹۱ ۲۲:۲۹ توسط حلما.)
شماره ارسال: #37
|
|||
|
|||
* زنان تشریفات را دوست دارند. * مردان کمتر تشریفاتی هستند. * زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند. * مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند. * زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند. * مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند. * ترس زنان بیشتر است تا خشم شان. * مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند. * زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی. * مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند. * زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند. * مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند. * مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست. * پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند. * زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند. * مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند. * در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است. * مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود. * زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند. * مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند. * زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل منطقی را با عواطف و احساسات خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند. * مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خود را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند. * در صحنه زندگی اجتماعی، زنان بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند. * در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند. * احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند. * مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند. * در جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند. * مردان بیشتر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند. * مسایل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیردینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن می کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند. * مسایل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند. * زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند. * مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند. * زنان شنونده خوبی هستند. * مردان شنونده خوبی نیستند. * زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و ... به انجام می رسانند. * مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند. * بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود. * در نظر یک مرد، پیشنهاد کمک به او، به منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید.حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید. * برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است و زن با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند. * برای بیشتر آقایان، گفت و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند. * مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند. * مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است. * دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، جامع است. * پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان جامع است. * زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند. * مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند. * ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.) * ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.) * زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند. * مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند. * زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق را انتخاب می کنند. * مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) عاشق می شوند. * زنان به زندگی عشق می ورزند، عشق برای خانم ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به احساس عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی. * مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق برای مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند. * تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند. * تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تند و ... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد. * میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند. * میل جنسی در مردان بیشتر است. مردان جسم زنان را می خواهند. * زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند. * مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند. * زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند. * به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد. * زنان در به خاطر آوردن چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند. * مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دچار "آلزایمر" می شوند. * زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می شوند. * مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند. * بر اساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند. * بر اساس آمار موسسه "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند. * در یک ازدواج شکست خورده: زنان مسایل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و همچنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند، در واقع، درد جدایی را کم می کنند. * در یک ازدواج ناموفق: مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند؛ چون خصوصی ترین مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را کمتر با دیگران در میان می گذارند، بنابراین ممکن است دچار ناراحتی های روحی و روانی شوند و جهت رهایی از فشارهای درونی، به مواد مخدر، الکل و دیگر تسکین دهنده ها پناه ببرند و دچار ناراحتی و انواع بیماری ها و ... هم می شوند.منبع : روزنامه مردم سالاری جهان ماهنامه شادکامی و موفقیت |
|||
۲۲:۱۸, ۱۱/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #38
|
|||
|
|||
سلام دو مقاله که یکی از اعضای تالار تهیه کرده بودن که قرار بود در بحث جاهلیت دوم ارائه بشه که نشد...!
ان شاالله بدرد بخورد باشد که زحمت ایشان بیهوده نبوده باشد گزارشی از وضعیت زنان جهان در سال 2010 زن و جاهلیت نوین یاحق |
|||
۴:۰۶, ۱۲/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #39
|
|||
|
|||
9. هوش کلی (عوامل هوش) این اصطلاح بهوسیله «اسپیرمن» به کار برده شد، تا توانایی یا ظرفیت کلی فرد (که از طریق مهارتهای خاص مانند مهارت ریاضی، مکانیکی و... بروز میکند) نشان داده شود، بنابراین هوش کلی همان عوامل هوش است که از مجموعه آزمونهای کلامی و غیرکلامی بهدست میآید، و شامل؛ توانایی عددی، روانی کلامی، حافظه، استدلال، درک روابط فضایی و سرعت ادراک میشود. درباره ی هوش کلی گرچه برخی نمره ی هوشبهر زنان و مردان را تا حدود زیادی مشابه دانستهاند و گفتهاند که شواهدی مبنی بر اینکه از نظر هوش کلی یکی از دو جنس بر دیگری برتری داشته باشد، یافت نشده است و نابرابریهای خاص در بعضی از عوامل یکدیگر را خنثی و تعدیل میکنند ولی پیداست که بعضی از استعدادهای خاص در یکی از دو جنس قویتر و رشد یافتهتر از دیگری است. عواملی که تاکنون بررسی گردید (حافظه، استدلال، مهارتهای کلامی) این ادعاها را تأیید میکند. اضافه بر آن، در اینکه پسران بهطور نسبی در تجسم فضایی، استعداد مکانیکی، استدلال ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند، تردیدی وجود ندارد و برتری دختران نیز براساس گزارشها در عاملهای زیباشناسی (اشکال، رنگها، تصاویر)، تواناییهای کلامی (تعریف کلمات) مهارتهای یدی (دگمه کردن، نخ کردن)، اشتغالات اجتماعی (مشخص کردن سنین، انواع ظاهری) مورد تأیید است. «به عقیدة استافورد برتری پسران از لحاظ عامل تجسم فضایی یک امر ارثی و مربوط به جنس افراد است. وی این نتیجه را از مطالعه همبستگیهای موجود بین مقادیر قدرت تجسم فضایی که دربارة 104 نفر از والدین و فرزندان آنها صورت گرفته، بهدست آورده است. هارتلاژ (نیز) به همین نتیجه رسیده است.» ضعف زنان از لحاظ قدرت تجسم فضایی این مسأله را تأیید میکند که استعداد نقاشی زنان کمتر از مردان است، و بهویژه کمتر از مردان از استعداد فنی و تکنیکی برخوردارند. این مطلب بهوسیله آزمایش ساخت مجدد قطعات جدا شده و تست درک مکانیکی قابل مشاهده است. مردان در «آزمون میله و قاب» امتیاز بیشتری بهدست میآورند. این امر بدان معناست که آنان بیشتر از زنان به زمینه ناوابستهاند و در تفکر تحلیلی بهترند. پس این نظریه که «آنچه زنان و مردان را متمایز میکند، مربوط به جزء فضایی - بصری آزمونهاست نه توانایی تحلیل کلی و عمومی آنها» صرف ادعاست و دلیل موجه ندارد. نیز روشن است که بهطور نسبی مردان از نظر تواناییهای ریاضی قویترند و این برتری در آزمونهایی که استدلال ریاضی، جای محاسبات ساده را میگیرد از حدود 11 سالگی نمایان میشود. این احتمال «که چون ریاضیات، موضوعی مردانه تلقی شده است، به همین دلیل دختران به سوی آن جذب نمیشوند و در عوض به زمینههای کلامی، از قبیل زبان و ادبیات روی میآورند» ادعایی نادرست و بیاساس بهنظر میآید. زیرا چگونگی استفاده از نیمکرههای مغز در دو جنس در این زمینه دلیل زیستی و علمی ارائه میدهد. به همین ترتیب در زمینه دقت، سرعت ادراک، جهتیابی، تخیل و رؤیا تداعی معانی، پدیدههای هنری (تئاتر، سینما، موسیقی)، تشخیص رنگها، و... نیز اختلافاتی بین دو جنس مشاهده میشود و بررسیهای به عمل آمده تأثیر عامل جنسیت را در هر یک از این امور نشان میدهد. از آنجا که نتایج بهدست آمده در برخی از اینها اطمینانآور نیستند. ان شاء الله ادامه خواهد داشت ... |
|||
۴:۲۶, ۱۲/مرداد/۹۱
شماره ارسال: #40
|
|||
|
|||
زن در اسلام و ایران باستان:
http://www.rodfile.com/wgjg99sq77jl/Zan-...n.pdf.html |
|||
|
![]() |
1 میهمان |