محبّت آن حضرتعليه السلام به مؤمنان و محبّت مؤمنان به آن حضرت از مهمترين انگيزههاي دعا کردن براي آن حضرت و درخواست تعجيل فرج آن جناب از پروردگار متعال است.و امّا محبّت آن حضرتعليه السلام نسبت به مؤمنين: دستههاي مختلفي از اخبار بر آن دلالت دارد، از جمله:
1 - احاديثي که دلالت ميکند: امام نسبت به مؤمنين به منزله والد مهربان و پدر شفيق، بلکه براي آنها از پدر هم مهربانتر است.
2 - اخباري که دلالت دارد: شيعيان به منزله برگهايي براي درخت امامت هستند.
3 - رواياتي آمده که: امام به خاطر حزن شيعيانش محزون و در مصايب آنها متأثّر و در بيماري آنها متألّم ميگردد.
4 - احاديثي که دلالت ميکند: امامعليه السلام براي شيعيانش و در حق آنان دعا ميکند.
5 - رواياتي دلالت دارد که: امامعليه السلام انفال و مانند آن را براي شيعيانش در زمان غيبت مباح نموده است.
6 - اخباري دلالت ميکند که: امامعليه السلام براي دوستانش دادرسي ميکند، موارد بسياري نيز اين امر اتفاق افتاده که بعضي از آنها را در اين کتاب آوردهايم.
7 - آنچه دلالت ميکند که امامعليه السلام در تشييع جنازه مؤمن حاضر ميشود.
8 - احاديثي که حاکي از گريستن امامانعليهم السلام هنگام گرفتاري دوستانشان و هنگام وفاتشان و غير اينها ميباشد که ان شاء اللَّه بر پژوهنده پوشيده نميماند.
البته محبّت مؤمن نسبت به آن جناب از واجباتي است که حقيقت اسلام و قبولي اعمال با آن حاصل ميشود، بلکه براي محبّت آن حضرت تأثير خاصّي هست که ان شاء اللَّه تعالي در بخش هشتم کتاب خواهيم گفت، پس اي دوستان و مشتاقان آن حضرت! براي حبيب خويش دعا کنيد و از خداوند بخواهيد که ديدارش را نصيب شما گرداند.
داشتم کتاب مکیال المکارم رو می خوندم که به این بخش رسیدم اما حقیقتش رو بخواهید دلم نیومد این قسمت رو تنهایی بخونم و ازش رد بشم.
به امید روزی که ما هم از شیعیان مولا علی (علیه السلام) باشیم.
نتايج دعا براي فرج
1 - فرمايش حضرت وليّ عصر - عجّل اللَّه فرجه الشريف -: و بسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که آن فرج شما است.
2 - اين دعا سبب زياد شدن نعمتها است.
3 - و اظهار محبّت قلبي.
4 - و نشانه انتظار.
5 - و زنده کردن امر ائمّه اطهارعليهم السلام.
6 - و مايه ناراحتي و وحشت شيطان لعين.
7 - و نجات يافتن از فتنههاي آخر الزمان.
8 - و ادا کردن قسمتي از حقوق آن حضرت است - که ادا کردن حقّ هر حقداري واجبترين امور است -.
9 - و تعظيم خداوند و دين خداوند است.
10 - حضرت صاحب الزمانعليه السلام - عجّل اللَّه فرجه الشريف - در حق او دعا ميکند.
11 - و شفاعت آن حضرتعليه السلام در قيامت شامل حال او ميشود.
12 - و شفاعت پيغمبرصلي الله عليه وآله ان شاء اللَّه شامل حالش ميشود.
13 - و اين دعا فرمانبري امر الهي و طلب فضل و عنايت او است.
14 - و مايه استجابت دعا ميشود.
15 - و ادا کردن اجر و مزد رسالت است.
16 - و مايه دفع بلا است.
17 - و سبب وسعت روزي است ان شاء اللَّه.
18 - و باعث آمرزش گناهان ميشود.
19 - و تشرّف به ديدار آن حضرت در بيداري يا خواب.
20 - و رجعت به دنيا در زمان ظهور آن حضرت.
21 - و از برادران پيغمبرصلي الله عليه وآله خواهد بود.
22 - و فرج مولاي ما حضرت صاحب الزمانعليه السلام زودتر واقع ميشود.
23 - و پيروي از پيغمبر و امامانعليهم السلام خواهد بود.
24 - و وفاي به عهد و پيمان خداوندي است.
25 - و آثار نيکي به والدين براي دعا کننده حاصل ميگردد.
26 - و فضيلت رعايت و اداي امانت برايش حاصل ميشود.
27 - و زياد شدن اشراق نور امامعليه السلام در دل او.
28 - و طولاني شدن عُمر ان شاء اللَّه.
29 - و تعاون و همکاري در کارهاي نيک و تقوي.
30 - و رسيدن به نصرت و ياري خداوند و پيروزي بر دشمنان به کمک خداوند.
31 - و هدايت به نور قرآن مجيد.
32 - و نزد اصحاب اعراف معروف ميگردد.
33 - و به ثواب طلب علم نايل ميشود ان شاء اللَّه.
34 - و از عقوبتهاي اخروي ايمن ميماند ان شاء اللَّه.
35 - و هنگام مرگ به او مژده ميرسد و با او به نرمي رفتار ميشود.
36 - و اين دعا اجابت دعوت خدا و رسولصلي الله عليه وآله است.
37 - و با امير المؤمنينعليه السلام در درجه آن حضرت خواهد بود.
38 - و محبوبترين افراد نزد خداوند خواهد بود.
39 - و عزيزترين و گراميترين افراد نزد پيغمبرصلي الله عليه وآله ميشود.
40 - و از اهل بهشت خواهد شد ان شاء اللَّه.
41 - و دعاي پيغمبرصلي الله عليه وآله شامل حالش ميگردد.
42 - و کردارهاي بد او به کردارهاي نيک مبدّل شود.
43 - و خداوند متعال در عبادت او را تأييد فرمايد.
44 - و با اين دعا قعوبت از اهل زمين دور ميشود ان شاء اللَّه.
45 - و ثواب کمک به مظلوم را دارد.
46 - و ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.
47 - و پاداش خونخواهي مولاي مظلوم حضرت ابي عبد اللَّه الحسينعليه السلام را دارد.
48 - و شايستگي دريافت احاديث ائمه اطهارعليهم السلام را مييابد.
49 - و نور او براي ديگران نيز - روز قيامت - درخشان ميگردد.
50 - و هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت ميکند.
51 - و دعاي امير المؤمنينعليه السلام درباره او روز قيامت.
52 - و بيحساب داخل بهشت شدن.
53 - و ايمن بودن از تشنگي روز قيامت.
54 - و جاودانه بودن در بهشت.
55 - و مايه خراش روي ابليس و مجروح شدن دل او است.
56 - و روز قيامت هديههاي ويژهاي دريافت ميدارد.
57 - و خداوند - عزّوجلّ - از خدمتگزاران بهشت نصيبش فرمايد.
58 - و در سايه گسترده خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل ميشود - مادامي که مشغول آن دعا باشد -.
59 - و پاداش نصيحت مؤمن را دارد.
60 - و مجلسي که در آن براي حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.
61 - و دعا کننده مورد مباهات خداوند شود.
62 - و فرشتگان براي او طلب آمرزش ميکنند.
63 - و از نيکان مردم - پس از ائمه اطهارعليهم السلام - ميشود.
64 - و اين دعا اطاعت از اولي الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته است.
65 - و مايه خرسندي خداوند - عزّوجلّ - ميشود.
66 - و مايه خشنودي پيغمبرصلي الله عليه وآله ميگردد.
67 - و اين دعا خوشايندترين اعمال نزد خداوند است.
68 - و از کساني خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء اللَّه.
69 - و حساب او آسان ميشود.
70 - و اين دعا در عالم برزخ و قيامت مونس مهرباني خواهد بود.
71 - و اين عمل بهترين اعمال است.
72 - و مايه دوري غصهها ميشود.
73 - و دعاي هنگام غيبت بهتر از دعاي هنگام ظهور امامعليه السلام است.
74 - و فرشتگان دربارهاش دعا ميکنند.
75 - و دعاي حضرت سيد الساجدينعليه السلام - که نکات و فوايد متعددي دارد - شامل حالش ميشود.
76 - و اين دعا تمسّک به ثقلين (کتاب و عترت) است.
77 - و چنگ زدن به ريسمان الهي است.
78 - و سبب کامل شدن ايمان است.
79 - و مانند ثواب همه بندگان به او ميرسد.
80 - و تعظيم شعائر خداوند است.
81 - و اين دعا ثواب شهيد با پيغمبرصلي الله عليه وآله را دارد.
82 - و ثواب شهيد زير پرچم حضرت قائمعليه السلام را دارد.
83 - و ثواب احسان به مولاي ما حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - را دارد.
84 - و در اين دعا ثواب گرامي داشتن عالم هست.
85 - و پاداش گرامي داشتن شخص کريم را دارد.
86 - و در ميان گروه ائمه اطهارعليهم السلام محشور ميشود.
87 - و درجات او در بهشت بالا ميرود.
88 - و از بدي حساب در روز قيامت ايمن باشد.
89 - و نايل شدن به بالاترين درجات شهدا روز قيامت.
90 - و رستگاري به شفاعت فاطمه زهراعليها السلام.
به یاری خدا برای هر قسمت که مهم تر هستش توضیح مختصری ارائه می کنم خدمتتون.
فقط این توضیحات ممکنه به ترتیبی که در بالا نوشته شده نباشه ولی با شماره مشخص می کنم که کدام توضیح برای کدام نتیجه است.
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
1- بسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که آن فرج شما است.
در توقيع شريفي که از آن حضرت روايت شده، چنين آمده است: و بسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که آن فرج شما است. [1]
ميگويم: با دقّت در قسمت پيشين اين فرمايش {قسمت های قبلی کتاب} ترديدي نميماند که منظور از فرج، ظهور آن حضرت است نه تعجيل فرج و گشايش خود مردم. ماقبل اين گفتار چنين است: و امّا علّت آنچه از غيبت واقع شده، پس خداوند - عزّوجلّ - ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُوءکُمْ»؛ اي کساني که ايمان آوردهايد سؤال نکنيد از چيزهايي که اگر برايتان افشا شود به ضرر شما است. [2]
امّا مشار اليه اين جمله: «آن فرج شما است» يکي از چند احتمال است:
احتمال يکم: اينکه منظور فرج خود آن حضرت و بيان علّت امر به دعا کردن براي فرج باشد، به عبارت ديگر: آن حضرت تأکيد ميفرمايد که: فرج شماها بستگي به ظهور من دارد، نزديک بودن اسم اشاره (ذلک =آن) به کلمه فرج مؤيد اين احتمال است. همچنين تمام رواياتي که بيانگر آنند که با فرج آن حضرت براي اولياي خدا فرج حاصل ميگردد، نيز مؤيّد اين احتمالند.
منافع آن حضرت چه غايب باشد و چه ظاهر، و آن بر دو نوع است:
نوع اوّل: تمام خلايق در آن شريک هستند مانند: زندگي و بقاي در جهان و... که همهاش از برکات و فيوضات وجود شريف آن حضرت است. لذا در توقيع شريف فرمود: و امّا وجه بهرهوري از من در زمان غيبتم مانند استفاده از خورشيد است هنگامي که ابر از ديدهها پنهانش سازد. و من براي اهل زمين امان هستم، همچنان که ستارگان مايه ايمني اهل آسمان هستند.... [3]
نوع دوم: افاضات علمي و عنايات ربّاني که به مؤمنين اختصاص دارد، مانند: واضح نمودن وقت نمازهاي يوميه و مانند آن است، چنانکه در وسائل به سند خود از حضرت ابوعبد اللَّه صادقعليه السلام روايت شده که فرمود: هيچ روز ابري نيست که وقت زوال بر مردم مخفي باشد مگر اينکه امامعليه السلام خورشيد را نهيب زند تا آشکار گردد، پس بر اهل هر آبادي کسي که به وقت اهتمام داشته باشد و آنکه ضايع نمايد احتجاج کند. [4]
احتمال دوم: اينکه منظور فرج آن حضرت است، و بيان علّت اينکه فرموده: بسيار دعا کنيد. [يعني: بسيار دعا کردن مايه فرج است] .
احتمال سوم: اينکه مقصود از آن، همين دعا براي تعجيل فرج باشد، يعني: با دعا کردن براي تعجيل فرج و ظهور من، فرج شما حاصل ميشود.
احتمال چهارم: اينکه منظور بيان اثر بسيار دعا کردن است، يعني: با بسيار دعا کردن براي تعجيل فرج و ظهور من، فرج شما حاصل ميگردد. اينها احتمالاتي است که در خاطرم {نویسنده} ميگذشت و خداوند حقايق امور و واقعيتهاي مستوره را ميداند.
با توجه به اينکه کلمه ذلک - چنانکه در علم نحو ثابت است - براي اشاره به دور ميباشد، دو احتمال اخير نزديکتر به واقع به نظر ميآيد، و نيز در تأييد اين دو احتمال مضمون روايتي است که ان شاء اللَّه خواهد آمد که: فرشتگان براي کسي که در حق برادر مؤمن خود در حال غياب او دعا کند، چندين برابر آنچه دعا کرده از درگاه خداوند درخواست مينمايند و نيز در بعضي روايات دلالت بر مقصود هست.
حاصل شدن فرج براي دعا کننده به يکي از چند نحوه است:
1 - اينکه به آرزوهاي دنيايي و حوائج و خواستههاي مختلفي که در راه آنها تلاش ميکند، به برکت اين دعا خواهد رسيد زيرا که اين دعا وسيله هرگونه خير و صلاح است.
2 - اينکه خداوند به برکت اين دعا به جاي اميدي که دارد، از او همّ و غم را دور ميسازد و حاجتش را برميآورد، زيرا که کمک به مظلوم سبب ياري خداوند به کمک کننده است.
3 - اينکه خداوند متعال صبر و استقامت در محنتها و سختيها را به او عنايت فرمايد، و در نرسيدن به مقصود به او تحمّل و خويشتنداري دهد، و دشواريها را بر او آسان گرداند، همچنان که آهن را براي داوودعليه السلام نرم کرد.{قابل آن دسته اشخاصی که زمان برای ظهور آقا امام زمن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعیین می کنند} البته تمام اينها بر فرض آن است که حکمت الهي بر آن نباشد که فرج کلّي واقع شود، و آن صاحب دعوت نبوي و صولت حيدري و شجاعت حسيني ظهور يابد، که اگر آن فرج واقع شود مقصود نهايي و منظور اصلي تحقق يافته است.
[1] کمال الدين: 485:2؛ و احتجاج: 284:2.
[2] سوره مائده، آيه 101.
[3] بحار الانوار: 181:53.
[4] وسائل الشيعه، 79:3.
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
3- اظهار محبت قلبی
بدان که محبّت، گرچه امري پوشيده و مخفي است و فعلي باطني و قلبي، ولي آثار و دلايل آشکار و شاخههاي بسيار دارد. محبّت به سان درخت پربرگ و باري است که بر شاخههايش گلهاي رنگارنگ نشسته، بعضي از آثار آن در زبان، و بعضي در اعضاء و جوارح انسان آشکار ميگردد و همانطور که نميتوان درخت را از بروز دادن گلهايش منع کرد، نشايد که صاحب محبّت را از اظهار آثار آن جلو گرفت.
يکي از دلباختگان چه خوش سروده است:
إِذا هَمَمْتُ بِکِتْمانِ الهَوي نَطَقَتْ
مَدامِعِي بِالَّذِي أُخْفِي مِنَ الأَلَمِ
اگر تلاش کنم که عشقم را مخفي بدارم، اشکهايم از دردهاي پوشيدهام سخن ميگويد.
فَإِنْ أَبُحْ أَفْتَضِحُ مِنْ غَيْرِ مَنْفَعَةٍ
وَإِنْ کَتَمْتُ فَدَمْعِي غَيْرُ مُنْکَتِمٍ
هرگاه آن را افشا کنم بدون اينکه سودي برده باشم رسوا ميشوم، و چون کتمان نمايم اشکهايم پنهان نميماند.
لکِنْ إِلَي اللَّهِ أَشْکُو ما أُکابِدُهُ
مِنْ طُولِ وَجْدٍ وَدَمْعٍ غَيْرُ مُنْصَرِمٍ
ولي به درگاه خدا شکوه ميبرم آنچه ميکشم، از طولاني بودن اندوه و سرشک بيپايان.
و همانطور که درخت هرچه بيشتر رشد کند و پرورش يابد، گلها و شکوفههايش فزونتر ميشود، همچنين هرچه محبّت و دوستي نيرومندتر گردد، آثار و نشانههاي آن بيشتر ميشود.
و از نشانههاي محبّت در زبان، ياد کردن محبوب است هميشه و همه جا. و شاهد بر اين مدعي فرموده خداي تعالي در حديث قدسي به موسي بن عمرانعليهما السلام است که: ياد من به هر حال و وضعي خوب است.
ميگويم: حال اهل توجّه همينگونه است. خداوند متعال در قرآن مجيد فرموده: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الأَلْبابِ الَّذِينَ يَذْکُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَقُعُوداً وَعَلي جُنُوبِهِمْ»؛ [1] همانا در خلقت آسمانها و زمين و آمد و رفت پياپي شب و روز نشانههايي براي خردمندان است، آنان که خداي را هنگام ايستادن و نشستن و خفتنشان ياد ميکنند.
اين از آثار نهايت شوق آنان نسبت به محبوبشان ميباشد.
و نيز در حديث صحيحي - به اصطلاح قدما - از نصر بن قابوس الجليل آمده که گفت: امام صادقعليه السلام به من فرمود: اگر کسي از برادرانت را دوست داشتي او را از اين امر باخبر کن. که حضرت ابراهيمعليه السلام گفت: پروردگارا! به من بنمايان چگونه مردگان را زنده ميکني. [خداوند] فرمود: مگر ايمان نياوردهاي؟ گفت: چرا ولي براي اينکه دلم اطمينان يابد [اين درخواست را ميکنم] . [2] .
[1] سوره آل عمران، آيه 190.
[2] کافي: 644:2، و اين قسمت آيهاي است از قرآن مجيد، سوره بقره، آيه 260: «قالَ رَبِّ أَرِنِي کَيْفَ تُحْيِي المَوْتي قالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلي وَلکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي».
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
5- زنده کردن امر ائمه اطهار
اين دعا زنده کردن امر امامان معصومعليهم السلام است، و اين مکرمت براي اهل يقين کافي است که به اين دعا اهتمام ورزند. از جمله رواياتي که بر اين معني دلالت ميکند:
1 - در اصول کافي به سند صحيحي از خثيمه آمده که گفت: براي خداحافظي به خدمت امام ابوجعفر باقرعليه السلام شرفياب شدم، آن حضرت فرمود: اي خثيمه! از دوستانمان هرکه را ديدي سلام برسان؛ و آنان را به تقوي و خداترسي سفارش کن و اينکه: اغنيا از فقرا و قدرتمندان از ضعفا تفقّد کنند، و زندهها در تشييع جنازه مردگان شرکت نمايند، و در خانههايشان يکديگر را ملاقات و ديدار کنند، که همين ديدار يکديگر زنده کردن امر ما است، خداوند رحمت کند بندهاي را که امر ما را احيا نمايد. اي خثيمه! به دوستان ما ابلاغ کن که ما از [عذاب] خداوند چيزي از آنها دور نميکنيم جز با عمل، و آنها به ولايت ما نميرسند مگر با پرهيز از گناه، و حسرتدارترين مردمان روز قيامت کسي است که عدل و داد را بستايد امّا مخالف آن عمل کند. [1] .
2 - در بحار از امالي شيخ صدوق از امام هشتم حضرت رضاعليه السلام منقول است که فرمود: هرکس در مجلسي که امر ما در آن احيا ميشود بنشيند، روزي که دلها ميميرد دل او نخواهد مرد. [2] .
3 - در لئالي از امام صادقعليه السلام آمده که فرمود: يکديگر را ملاقات کنيد و علم را براي يکديگر بازگو نماييد که با حديث دلهاي زنگار گرفته جلا مييابد، و با حديث گفتن، امر ما احيا ميشود و هرکه امر ما را احيا کند خدايش بيامرزد. [3] .
_____________________________
[1] کافي: 175:2.
[2] بحار الانوار: 278:44.
[3] لئالي الاخبار: 251:2.
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
7- نجات از فتنههاي آخر الزمان و ايمني از دامهاي شيطان
روايتي است که رئيس المحدّثين شيخ صدوق در کتاب کمال الدين از علي بن عبد اللَّه ورّاق آورده که سعد بن عبد اللَّه از احمد بن اسحاق بن سعد اشعري نقل کرد که گفت: بر حضرت ابومحمد حسن بن علي امام عسکري (علیه السلام) وارد شدم، ميخواستم از جانشين بعد از وفات آن حضرت سؤال کنم، آن جناب خود آغاز سخن کرد و فرمود: اي احمد بن اسحاق خداوند تبارک و تعالي هنگامي که آدمعليه السلام را آفريده، زمين را از حجّت الهي خالي نگذاشته و تا قيام قيامت هم آن را خالي نخواهد گذاشت، به سبب او خداوند بلا را از اهل زمين برطرف ميکند و به او باران ميبارد و به او برکتهاي زمين را بيرون ميآورد.
احمد بن اسحاق ميگويد: عرض کردم: اي فرزند پيغمبر! پس امام و خليفه بعد از تو کيست؟ به سرعت برخاست و به اندرون خانه رفت، سپس بيرون آمد در حالي که کودکي که صورتش مانند ماه شب چهارده ميدرخشيد و سه ساله بود بر شانه داشت، فرمود: اي احمد بن اسحاق! اگر نزد خداوند - عزّوجلّ - و حجّتهاي او گرامي نبودي اين فرزندم را به تو نشان نميدادم، اين همنام و همکنيه رسول خداصلي الله عليه وآله است که زمين را پر از قسط و عدل نمايد چنانکه از ستم و ظلم پر شده باشد. اي احمد بن اسحاق! او در اين امت بسان خضر و بسان ذوالقرنين است، به خدا قسم غايب ميشود غايب شدني که در آن زمان از هلاکت نجات نمييابد مگر کسي که خداوند - عزّوجلّ - او را بر اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و در دعا کردن براي تعجيل فرجش توفيق دهد.
- - - - - - - - - - -
از ابومحمد حسن بن محمد المکتب منقول است که گفت: آن سال که شيخ ابوالحسن علي بن محمد سمري - قدّس اللَّه روحه - درگذشت، من در مدينة السلام (بغداد) بودم، چند روز قبل از فوتش به حضورش رفتم، ديدم براي مردم توقيعي بيرون آورد که صورت آن چنين است:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
اي علي بن محمد سمري! خداوند اجر برادرانت را در حقّ تو زياد گرداند، که تو تا شش روز ديگر خواهي مرد، پس امر خودت را جمعآوري کن و به جانشيني بعد از خودت وصيّت مکن که غيبت تامّه واقع شده، پس ظهور نيست مگر به اذن خداوند - عزّوجلّ - و آن بعد از طول مدّت و قساوت دلها و پر شدن زمين از ستم خواهد بود. و از شيعيان من کساني خواهند آمد که ادعاي مشاهدت کنند، آگاه باشيد! که هر کس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعاي مشاهدت کند؛ دروغگوي افترا زننده است. ولا حول ولا قوّة إلاّ باللَّه العليّ العظيم. ميگويد: آنگاه ما از توقيع نسخه برداشتيم و از نزد او بيرون رفتيم و چون روز ششم به نزد او بازگشتيم، در حال احتضار بود. پس از او پرسيديم: چه کسي وصيّ بعد از توست؟
در جواب فرمود: «للَّهِِ أَمْرٌ هُوَ بالِغُهُ؛ خداوند را امري است که خود آن را خواهد رسانيد و از دنیا رفت - که خدا از او راضي باد - و آن آخرين سخني بود که از او شنيده شد. [1]
___________________________
[1] کمال الدين: 516:2.
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
8- ادا کردن بعضي از حقوق آن حضرت بر ما
اوّل: به حکم عقل اداي حقوق کساني که حق بر گردن انسان دارند از مهمترين امور است و اين واضح است.
دوم: به حکم شرع نيز اداي حقوق از مهمترين امور ميباشد، چند روايت بر اين معني دلالت دارد، از جمله:
ثقة الاسلام کلينيرحمه الله در اصول کافي به سند صحيحي از حضرت ابي عبد اللَّه جعفر بن محمد صادقعليه السلام آورده که فرمود: خداوند به چيزي بهتر از اداي حقّ مؤمن عبادت نشده است.
و در بحار از امير المؤمنين (علیه السلام) روايت شده که فرمود: اداي حقوق برادران ديني بهترين اعمال متّقين است.
سوم: اينکه آن حضرت حقوق بسيار بزرگي برعهده ما دارد که تعدادی را شرح می دهم :
1- حق وجود و هستي
وجه اول : امام زمان و پدران بزرگوارشعليهم السلام واسطه هستند در رساندن فيضهاي الهي به ساير مخلوقات و به همين معني در دعاي ندبه اشاره شده که: «أَيْنَ السَّبَبُ المُتَّصِلُ بَيْنَ الأَرْضِ وَالسَّماءِ»؛ کجاست آن وسيلهاي که فيوضات آسمان را به ا هل زمين ميرساند.
وجه دوم : مقصود از آفرينش تمام آنچه خداوند متعال آفريده،آن حضرت و پدران طاهرينش ميباشند، يعني اينها علّتغايي آفرينش هستند و آنچه هست به خاطر اينها آفريده شده است. مؤيّد اين وجه روايتي است که از امير المؤمنين عليعليه السلام آمده: «نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَالخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا» [1]
2- حق بقاء در دنيا
[b]بايد توجه داشته باشيم که اگر امام زمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - نبود، يک ساعت هم زنده نميمانديم و بلکه هيچ چيز در اين دنيا برقرار نميبود، دليل بر اين معني روايتي است که ثقة الاسلام کليني در کافي به سند صحيحي از حسن بن علي الوشّاء آورده است که گفت: از حضرت ابوالحسن امام رضاعليه السلام پرسيدم که: آيا زمين به غير امام باقي ميماند؟ فرمود: نه. گفتم: اينطور روايت کردهاند که در حالي زمين [بدون امام] باقي بماند که خداوند بر بندگان خشم گرفته باشد؟ فرمود: خير، باقي نماند، در اين صورت درهم فرو ريزد. [2] .
در روايت ديگري از حضرت ابوعبد اللَّه صادقعليه السلام آماده است: اگر زمين بدون امام بماند، از هم ميپاشد. [3] . 3- حق قرابت و خويشاوندي پيغمبر
در سوره حمعسق [شوري] آمده: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ اَجْراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِي القُرْبي»؛ [4] بگو که من از شما بر تبليغ رسالت توقع مزدي ندارم جز اينکه در مورد خويشاوندانم مودّت ورزيد.
از حضرت ابوجعفر امام محمد باقرعليه السلام روايت شده که منظور از (القربي) در اين آيه امامان هستند. [5] .
و در حديث نداي حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - هنگام ظهورش آمده است: و از شما ميخواهم شما را به خدا و حقّ رسول خدا و حقّ خودم بر شما - که مرا بر شما حقّ قرابت و خويشاوندي پيغمبر هست . [6] .
4- حق پدر بر فرزند
شيعيان از باقيمانده گل خاندان وحي آفريده شدهاند، همانطوري که فرزند از پدر به وجود ميآيد. در کتاب کافي از حضرت رضاعليه السلام روايت شده که فرمود: «اَلإِمامُ: الأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَالوالِدُ الشَّفِيقُ»؛ [7] امام: همدم همراه و پدر مهربان است.
و از پيغمبر اکرمصلي الله عليه وآله روايت است که فرمود: من و علي دو پدر اين امّت هستيم. [8] از حضرت ابوعبد اللَّه صادقعليه السلام روايت شده است که فرمود: خداوند ما را از علّيين آفريد و ارواح ما را از بلنداي آن خلق کرد، و ارواح شيعيان ما را از علّيين و بدنهايشان را از پايين آن آفريد، از همين روي بين ما و آنان نزديکي برقرار است و دلهاي ايشان به سوي ما مشتاق. [9] .
در اينجا سخن را به درازا نميکشيم چون شمارش حقوق آن بزرگوار از ما برنميآيد، خدا ميداند که حقوق آن حضرت چقدر است.
دليل بر اين، روايتي است در بحار از امام جعفر صادقعليه السلام که فرمود: هيچ کس نميتواند خداوند را توصيف کند و به کُنه قدرت و عظمتش پي ببرد و همينطور که کسي نميتواند به کُنه و وصف خداوند برسد و نهايت قدرت و عظمتش را درک کند، همچنان احدي نتواند به وصف رسول خداصلي الله عليه وآله و فضيلت ما دست يابد.
کسي نميتواند دريابد که خداوند چه به ما داده و چه حقوقي از ما را واجب کرده، و همانگونه که هيچ کس نميتواند فضيلت ما و آنچه خداوند از حقوق ما واجب نموده را دريابد، همچنين کسي نميتواند حق مؤمن را توصيف کند و آن را انجام دهد....
پوشيده نماند که تمام حقوق مؤمن از شاخههاي حقوق و فضيلت ائمهعليهم السلام است.
چهارم:
اهتمام و کوشش براي اداي حقوق، مايه رفعت و بزرگي در درگاه الهي است، و هرکس در اين راه کوشش و اهتمامش بيشتر و تمامتر باشد در پيشگاه خداوند عزيزتر و گراميتر خواهد بود. دليل بر اين معني روايتي است که در احتجاج از امام يازدهم حضرت ابومحمد حسن عسکريعليه السلام آمده که فرمود: آنکه بيشتر حقوق برادرانش را ميشناسد و بيشتر در اداي آنها کوشش ميکند در پيشگاه خداوند منزلتش بالاتر است. [10] .
___________________________________
[1] در نهج البلاغه، نامه 28 چنين آمده: «فَإِنَّا صَنائِعُ رَبِّنا وَالنَّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا» يعني: پس همانا ما ساخته شده پروردگارمان هستيم و مردم براي ما ساخته شدهاند. (مترجم)
[2] اصول کافي: 179:1.
[3] اصول کافي: 179:1.
[4] سوره شوري: آيه 23.
[5] تفسير برهان، سيد هاشم بحراني: 121:2.
[6] الغيبة، ابن ابي زينب، نعماني: 149.
[7] اصول کافي: 200:1.
[8] بحار الانوار: 11:36.
[9] اصول کافي: 389:1.
[10] احتجاج: 267:2.
توجه : توضیحاتی رو که داخل { } می نویسم از خودم هستش .
نتايج دعا براي فرج :
10- حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند.
واضح است که دعا از بهترين انواع نيکي است، پس اگر مؤمن براي مولاي خود خالصانه دعا کند مولايش هم براي او خالصانه دعا مينمايد، و دعاي آن حضرت کليد هر خير و داس هر شرّ است.شاهد و مؤيّد اين مدّعا روايتي است که قطب راوندي در خرايج آورده که گفت:
جمعي از اهل اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علويه نقل کردند که:
شخصي به نام عبد الرحمن مقيم اصفهان شيعه بود. از او پرسيدند: چرا به امامت حضرت علي النقيعليه السلام معتقد شدي؟
گفت: چيزي ديدم که موجب شد من اين چنين معتقد شوم، من مردي فقير ولي زباندار و پرجرأت بودم، در يکي از سالها اهل اصفهان مرا با جمعي ديگر براي شکايت به دربار متوکّل بردند، در حالي که در آن دربار بوديم دستوري از سوي او بيرون آمد که علي بن محمد بن الرضاعليهم السلام احضار شود.
به يکي از حاضران گفتم: اين مرد کيست که دستور احضارش داده شده؟
گفت: او مردي علوي است که رافضيان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: چنين ميدانم که متوکّل او را براي کشتن احضار ميکند.
گفتم: از اينجا نميروم تا اين مرد را ببينم چگونه شخصي است؟
گويد: آنگاه او سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه، در دو صف ايستاده به او نگاه ميکردند. هنگامي که او را ديدم، محبتش در دلم افتاد، بنا کردم در دل براي او دعا کردن که خداوند شرّ متوکّل را از او دفع نمايد، او در بين مردم پيش ميآمد و به کاکل اسبش نگاه ميکرد، و به چپ و راست نظر نميافکند. من در دل پيوسته برايش دعا ميکردم. هنگامي که کنارم رسيد صورتش را به سويم گردانيد.
آنگاه فرمود: خداوند دعايت را مستجاب کند، و عمرت را طولاني و مال و فرزندت را زياد سازد.
از هيبت او به خود لرزيدم و در ميان رفقايم افتادم.
پرسيدند: چه شد؟
گفتم: خير است و به هيچ مخلوقي نگفتم.
پس از اين ماجرا به اصفهان بازگشتيم، خداوند به برکت دعاي او راههايي از مال بر من گشود به طوري که امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم غير از مالي که خارج از خانه ملک من است، و ده فرزند دارا شدم، و هفتاد و چند سال از عمرم ميگذرد، من به امامت اين شخص قائلم که آنچه در دلم بود دانست و خداوند دعايش را دربارهام مستجاب کرد. [1] .
ميگويم: اي خردمند نگاه کن چگونه امام هاديعليه السلام دعاي اين مرد را پاداش داد به اينکه در حق او دعا کرد به آنچه دانستي. با اينکه در آن هنگام او از اهل ايمان نبود
پس آيا چگونه درباره حضرت صاحب الزمانعليه السلام فکر ميکني؟ به گمانت اگر برايش دعا نمايي او دعاي خير در حقّت نميکند، با اينکه تو از اهل ايمان هستي؟ نه سوگند به آنکه انس و جنّ را آفريد، بلکه آن جناب براي اهل ايمان دعا ميکند، هرچند که خودشان از اين جهت غافل باشند، زيرا که او وليّ احسان است
در تأييد آنچه در اينجا ذکر شد يکي از برادران صالح برايم نقل کرد که آن حضرتعليه السلام را در خواب ديده، آن حضرت به او فرمودهاند: من براي هر مؤمني که پس از ذکر مصائب سيد الشهدا در مجالس عزاداري دعا نمايد، دعا ميکنم. از خداوند توفيق انجام اين کار را خواهانيم که البته او مستجاب کننده دعاها است.
____________________
[1] الخرايج: باب حادي عشر في معجزات الامام علي بن محمد الهاديعليه السلام.